سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
تا که داد دستم؛ سیبِ هوسگاز زدم؛ کِرمو بود!شیما رحمانی...
من هوس کردم که مهمانت کنم یک بوسه ای حیف سرما خورده ای ،فعلا بیا شلغم...
رد ماتیک تو را روی لباسم دیده اندبقیه اش را گر بگویم ارشاد سانسور می کند!ارس آرامی...
دیریست که دلدار پیامی نفرستادویران شود این خانه که wifi ندارد!!ارس آرامی...
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید شوهر خوب مگر گیر کسی می آید!...
طعم لبهایت عسل بودو طبیب سنتیبهر درمان گلو دردم عسل تجویز کرد...
میان این شلوغی ها،دلم یک بوسه می خواهدتمارض کن به غش کردن،نفس مصنوعی ات با من!...
«به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست»/ که هر که ماسک نزد از قبیله ما نیست...
به روز حشر اگر می روی به سمت بهشت/ دو بسته ماسک ببر احتیاط در این است...
دل می رود ز دستم، صاحبدلان خدا را/ بی ماسک و ژل مریضی خواهد شد آشکارا...
مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم/ چرا بی ماسک می آیی رفیق ناجوانمردم؟...
ناگهان ماسک برانداخته ای یعنی چه؟/ مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟...
او که از رفتن تو سود زیادی بردهپدرم هست که از خرج عروسی، در رفت!...
کلنگ توسعه بوسید تربت قم راکسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند!...
صوفیان وا ستدند از گرو می همه رختبنده از شرم شدم پشت درختی پنهان!...
من بیچاره هم از اهل سلامت بودمبس که رفتم به چکاپ این همه بیمار شدم...
تو را ز کنگره عرش می زنند سفیر!چرا به کنگره شعر می روی شاعر؟!...
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد!بی خبر بود که ما مشترک کیهانیم...
به آب روشن می عارفی طهارت کردو رفته رفته به این کار زشت عادت کرد!...