پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تو تمنای عشق در قافیه های منیتو امید هر نفس در ثانیه های منی...
از عمر چو این یک دو نفس بیش نداریم بنشین نفسی تا نفسی با تو برآریم...
این نفس فردا نمی آید به دستپس به شادی بگذرانش تا که هست !...
عطرِ جاری در نفس هایت بسی بوییدنیستریشه ی اندوهِ من با خنده ات برچیدنیست...
می کشم تو را نفس اما،چه تلخ است دم و بازدم یادت...
زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش نیست امید که همواره نفس بر گردد...
حالا که عشق پنجره را باز کرده است...طوری نفس بکش ریه هایت عوض شود!!!...
تا نفس هست به یاد تو برآید نفسمور به غیر از تو بود، هیچکسم هیچکسم...
به نفس می مانیبی وقفه می خواهم تو را ......
تا نفس هست به یاد تو برآید نفسم...
نفست خوبترین مرهم بیماری هانفسم، یاد مرا خوب نگه داری هاااا .مینا بیگ زاده...
گره به کارِ دلِ آدمی ست همچو نفسگره گشای تویی، ای هزار دستت عشق......
بیش از هوا،بیش از نفس محتاج با تو بودنم...
هرگز نمی شود که تو را دید و بعد از آنجایی نفس کشید به جز در هوای تو...
بسیارم رفته استاندکم،نفس می کشد هنوز......
من پر از عشق تواممرا نفس بکش.......
این نفَس...بی «شما» بعید است که تکرار شود❣ ...
زندگی را عاشقانه نفس بکش حتی اگر سخت حتی اگر دور حتی اگر دیر .علی گلشاهی(ورژیرا)...
دلتنگ که باشینفس هایتبوی کهنگی می گیرد....
یک چیزی هستبه اسمنفس؛تا تو می گویی"دوستت دارم"بند می آید...!...
در جان من نشسته ایو منبرای زیستنمهمان نفس های تو ام....
نه غمی می رود و نی هوسی می آیدعجب ای دل که هنوزت نفسی می آید...
من تو را هر شب نفس می کشمتو چرا هنوزاز خواب هایم بویی نبرده ای؟ ......
می آیی.. نفس به شماره می افتد..می روی.. نفس می گیرد...بندِ تو است زندگی......
باهر نفس به عشق توتمدید می شوم...!...
عشق یعنیتو نفس باشی ودر من بدمی...
روزهایی که نیستیهمه چیز اسراف می شودحتی نفس......
دوستت دارم نفس ، اقرار گاهی لازم استیک بغل با بوسه ی بسیار گاهی لازم است...
چشمات اوج آرامشمهنباشی قلبم نفس نمیکشه...
به نفس می مانیدوست داشتنت قطع شود می میرم.......
در جوّ زمین نیز بدون تو نفس نیستبرگشته ام اکسیژن ناب از تو بگیرم...
من هر نفسم بر نفس ناز تو بند استمن مشتریم،قیمت لبخند نو چند است؟...
نفس مهربون زندگیم روزت مبارک...
تا نفس دارمقلبم اقامتگاه توست...
ای که هوای منی؛بی تو نفس ادعاست ......
یک نفس خندید و آتش بر دلم دلدار زدبا همان لبخند شیرینش مرا هم دار زد...
شاید توسکوت میان کلامم باشیدیده نمی شویاما من تو را احساس میکنم !شاید توهیاهوی قلبم باشیشنیده نمی شویاما من تو را نفس می کشم !...
کتمانِ دلتنگی،بند آمدنِ نفس است......
خانه ای که درآن مادرنفس بکشد هیچ گلدانی خشک نمی شود....
چقدر دلتنگ حضورت هستم!کاش تصویرتنفس می کشید......
آنقدر نیامدن مسافر رادر گوش جاده زمزمه کردندتا در آخردر کوچه ای بن بستبرای همیشهجاده از نفس افتاد....
دیگه دلم برات تنگ نمیشهفقط وقتی بهت فکر میکنممجبور میشم عمیق ترنفس بکشم....
یک نفس بی یاد جانان بر نمی آید مرا...
دلم گرفته، به من فرصت دوباره ببخشکه تا نفس بکشم بیهوا در آغوشت......
با دویدن برای رسیدن به کسی ،نفسی برای ماندن در کنار او نخواهی داشت !با کسی بمانکه نصف راه را به سمتت دویده باشد !...
شکستنِ دل ، به شکستن استخوان دنده مىمانَد !از بیرون همه چیز رو به راه است اما هر نفسى که مىکشى ، دردیست که مىکشى ......
I have breathThis is my heart in your heart ... ️تا نفس دارم بدان قلبم اقامتگاه توست ......
یک نفس مانده زمستان که به منزل برسد آخرین جمعه ی پاییز تو را کم دارم......
این عصرهای پاییزی عجیب بوی ِ نفس های ِ تو را می دهد ...!گوئی ... تو اتفاق می افتی و من دچار می شوم ......