متن آرزو

روزهایی که بی تو می ‌گذرد
گرچه با یاد توست ثانیه‌ هاش
آرزو باز می کشد فریاد
در کنار تو می‌گذشت ای کاش

زندگی با تو چه کرد ای عاشق شاعر مگر؟!
کان دل پر آرزو ، از آرزو بیزار شد

بسته خواهد ماند این در هم چنان تا جاودان
گرچه بر وی کوبه های مشتمان ، رگبار شد..

شوق تو
عادت خطرناکی ست
که نمی دانم چگونه از دست آن
نجات پیدا کنم
و عشق تو
گناه بزرگی ست
که آرزو می کنم
هیچ گاه بخشیده نشود.

ﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﻮﺩﻧﯽ ﻫﺎ
ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ،
ﺩﻟﻢ ﺁﺭﺯﻭ ﻧﺪﺍﺭﺩ!

با تو چه زندگیایی که تو رویاهام نداشتم

ز تمام بودنی ها تو همین از آن من باش

که به غیر با تو بودن دلم آرزو ندارد...

امروز
برایتان دعا مے کنم

کہ گل های وجود نازنینتان
هیچگاه پژمرده نشود

شاپرک های باغچه دل تان
هرگز محتاج مرهم نباشند

خورشید آسمان زندگیتان
هیچگاه غروب نکند

آرزو میکنم حسرت دیدن و داشتن اونی که دوسش دارین به دلتون نمونه

در شب های خوشبختی تو

سهم من تنهایی است و در دل من اما فقط آرزوی توست …

تولدت مبارک !

مهربانم !

یک جهان قاصدک ناز به راهت باشد

بوی گل ، نذر قشنگی نگاهت باشد

و خداوند شب و روز و تمام لحظات

با همه قدرت خود پشت و پناهت باشد

تولدت مبارک !

برایت می نویسم دوستت دارم
می دانم که نمی دانی !
ولی مى دانم که مى خوانى!
آرزویم این است:
نخوانده بدانى️

در شب های خوشبختی تو

سهم من تنهایی است و در دل من اما فقط آرزوی توست …

تولدت مبارک !

ﺩﺭ ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺗﻮ، ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺍﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺗﻮﺳﺖ… ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ!

مثلا یکی بیاد تو زندگی هممون انقد خوب باشه...
که به همه ی اونایی‌که نموندن بگیم مرسی..

هرگز بیخیال رویاهات نشو، هیچوقت نمیدونى چقدر بهشون نزدیک شدى.

Never give up on your dreams. You never know how close you are.

(برای کسانی که به شماحسادت میکنند اینگونه دعا کنید)

پروردگارا
اگر در این جهان کسی هست
که تاب دیدن خوشبختی مرا ندارد
چنان خوشبختش کن
که خوشبختی مرا از یاد ببرد

خوشبختی کنارم بود ولی من توی آرزوهام دنبالش میگشتم، اینو وقتی فهمیدم که رفت...

تمام خنده‌هایم را نذر کرده‌ام تا ...

تو همان باشی کہ صبحِ یکی از روزهای خدا

عطر دست‌هایت

دل‌تنگی‌ام را بہ باد می‌سپارد...

هَم دعا کن

گره از کار تو بُگشاید عِشق


هَم دعا کن

گره تازه نیفزایَد عشق!

کسی در خواهد زد،
و خواهد آمد.
کسی که چشمان تو را خواهد داشت
و همان حرفهای تو را خواهد زد.

و من
او را نخواهم شناخت...!

شب همیشه به تمامی شب نیست
چرا که من می‌گویم
چرا که من می‌دانم
که همیشه در اوج غم
یک پنجره باز است
پنجره‌ای روشن
و همیشه هست
رویاهایی که پاسبانی می‌دهند
آرزویی که جان می‌گیرد..

هرجا قلبی مهربان در
حال تپیدن است
آنجا بهشتہ در حال
روییدن است

قلب مهربانتان
همیشہ در حال تپیدن باد.

همیشه آرزویم، تکیه بر محکم ترینهای روزگار بود،

افسوس! که نمیدانستم محکم ترینهای روزگار هم،
آهن است و سرد...!

خدایا ...
به تو توکل می‌کنم و حس داشتنت پناهگاهی می‌شود همیشگی در اوج سختی هایم ...
و غرق غرورم می کند.
خدایا ...
سپاس به خاطر همه چیز