*تو* پنهان ترین راز منی
+ میخوام برم... -کجا؟؟ +قربونت
کاش یه ادکلنی بسازن بوی موهاتو بده
خدای مهربونم همه چی رو اون موقع بهمون بده که ذوقش رو داریم
دل نزد تو است / اگر چه دوری ز برم
بی صورت او مجلس ما را نمکی نیست...!
هزار تلخ بگویی هنوز شیرینی
هوای آمدنت ایستگاه را هوایی کرده است مرا ... بی هوا دیوانه!
این شاخ خشک زنده به بوی بهار توست...
دوستت دارم و این گران بهاترین دارایی ام از زندگیست
بوی جانی سوی جانم می رسد بوی یار مهربانم می رسد
می رود عمر ولی خنده به لب باید زیست!
آتشکده است لبهایت بیا چهارشنبه بوسی کنیم
از کسی خاطره دارم که دیگه بر نمیگرده...
بماند که میشد کنارم بمانی نماندی...
آرزوی من بزرگ نبود تو بزرگ بودی نمی رسم!
هوای تو چگونه است؟ در من امشب یکی دنبال چتر می گردد!
درد بی درمان یعنی تو رفته ای در مه من هنوز از تو لبریزم
تو مجو از این دل من ...دیوانه تری...
دق میده نبودش
فکرت نمی گذارد که به تو فکر کنم!
دلتنگ *تو* میمیرم گاهی
ما بی تو خسته ایم تو بی ما چگونه ای
چیزی برای از دست دادن ندارم جز تو که رفته ای!