گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست حتی گره اخم خدا وا شدنی نیست
شادمان از دل و دلدارم و راضی ز جهانم
با اینکه هوای جهان خوب نیست به عشق تو دارم نفس می کشم!
نگاه کن چه پیر می شوند رویاهایی که تو را نیافته جهان را ترک می کنند
و چه اندوه غلیظی ست جهانی که در آن عشق فریب است...
شده دلتنگ شوی غم به جهانت برسد؟ گره ات کور شود غم به روانت برسد؟
من بی تو در غریب ترین شهر عالمم بی من تو در کجای جهانی که نیستی
چه فرق می کند تو در کدام فصل بیایی بیا بهار می کنم جهان را
تو خیره به جهانی و ...من خیره به تو
کجای جهان رفته ای؟ باز نمی گردی/ می دانم...
نقطه ی امنِ جهان شیبِ کمِ شانه ی توست ....
ای تف به جهان تا ابد غم بودن ای مرگ بر این ساعت بی هم بودن
جهان اگر برپاست هنوز کسی / کسی را دوست دارد اگر چه دیر اگر چه دور...!
چه فرق می کند تو در کدام فصل بیایی بیا بهار می کنم جهان را !
دردم این است که من بی تو دگر / از جهان دورم و بی خویشتنم
و دایره ی حضورت جهان را در آغوش می گیرد
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت...
تمام گوشه های جهان را هم بگردی ..... جگر گوشه ام تویی️
با اسمِ کسی اگر دلی می لرزد حالیست که بر همه جهان می ارزد
به سودای تو مشغولم ز غوغای جهان فارغ
زمانه قرعه ی نو می زند به نام شما خوشا شما که جهان می رود به کام شما