تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
من که بیدارم از جدایی توست تو چرایی به نیمه شب بیدار ؟
عشقت ولت کرده بیا
و کسی که تورا دیده باشد پاییز های سختی خواهد داشت
هعی، امشبم گذشتو، بازم ندونستیم چرا بیداریم
اگر برای ابد هوای دیدن تو نیفتد از سر من چه کنم ؟
حیف از من که تنهام حیف از تو که نمیای منو از تنهایی در بیاری
دل که یبار شکست دیگه یاد میگیره، هی میشکنه..
یا مَرا با خود ببر آنجا که هَستی یا بیا... :)
دلتنگی شاید آن اشکیست که آخر شب ها از چشم هایمان فرود می آید!
تا چشم کار میکنه هیشکی دلش واسمون تنگ نمیشه
گاهی تنهایی بهتر از بودن با کسیه که تنهاترت میکنه
در میانِ آشنایانم ولی بیگانه ام
در این جادو شب پوشیده از برگِ گل کوکب دلم دیوانه بودن با تو را میخواست ...
میخوام که بهت فکر کنم ولی میترسم باز دلم برات تنگ شه :)
تا وقتى که صداى خنده هات رو نشنیده بودم، هیچ وقت نمیدونستم عشق هم صدا داره
اونایی که دوسشون داری تنها کسایین که میتونن ناراحتت کنن
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست...؟!
گاهی آدمی دلش فقط یک دوستت دارم میخواهد که نَمیرد ...!
سهمِ من از تو صدایی است که نه میشود بوسید نه در آغوش گرفت!
شوخی شوخی حرف میزنیم جدی جدی دل میشکنیم
حکایت بارانی بیقرار است اینگونه که من دوستت دارم ......
دلتنگی مثل یه چاقوی کند میمونه نمیبره ولی خیلی درد داره...