متن حادیسام درویشی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حادیسام درویشی
خواب
اگر می شُد بِدَرَد نخوابم را
لبانِ گاهیِ اُفتاده بَر خاک بود
بوسه هام...
شعر : حادیسام درویشی
رُژ می شود مُشتی بر لب هات وُ
به همبستریِ خیابان می اُفتی
تنِ تو وُ آغوشِ آسفالت وُ
خونِ زفاف...
شعر : حادیسام درویشی
دهانت را
به قبولِ دهانم بسپار
تا به ابدیتِ آئینه ها بدچاریم... .
شعر : حادیسام درویشی
این همه دَر
که به درونِ خود ساخته ام
بازی ات / چرا نمی گیرد با من ؟
شعر : حادیسام درویشی
《شطرنج》
در جنگِ مابینِ سفید وُ سیاه
شاه ، مهره ای نیست
که می میرد.
شعر : حادیسام درویشی
تمام زمین سقوط کرد
اعدام.
شعر : حادیسام درویشی
برداشته ام آن پنجره را
که رو به چَشمِ اتاقت بود
که تک راهِ دیدنت
نخوابد آغوشِ مُشتی سنگِ بی حُرمت را...!
شعر: حادیسام درویشی
از همه زیباتری وُ
این ترسناک است.
کوه هرچه بلندتر
درّه اش عمیق تر...
شعر: حادیسام درویشی
ماه
همخوابه ی مرداب هاست
و نه رود...!
تنهایی ست !
او بزرگ باشد وُ
در دلِ تنگ ات جا نشود .
شکسته ست چرخِ چاه
تنها راهِ سیر آبی
سقوط است
آیینه دروغ می گوید
وقتی دستِ چپش را از دستِ راستِ تو بالا می آورد .
تا با ضد
تعادلِ هستی, بنایش توهمی راست باشد....!
حادیسام درویشی
مثل یک لیوانِ ترک خورده با تنِ سرد
دیدمت باز وُ
پُر شدم از داغیِ خون اَشک...
حادیسام درویشی