متن حقیقت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حقیقت
حقیقت نوری ست که در زمان ومکانی مشخص خود را اعیان می سازد.
نویسنده:رحمان شاهسواری کینگ
به نام آنکه تورا آفرید تا
دوستت دارم هایم
چون خیابانی خالی از رهگذر
چون گلی ربوده در صحرا
چون مادرانی شب نشین تا
سپیدار صبح بیدار می نشینند
تا نغمه عشق را برای فرزندانشان جاری کنند
تورا نیز چون ابرها در آسمانم چکید
تا تنها نماند
دوستت دارم هایم...
ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد، تا اینکه دروغی آرامم کند
اصالت رو نه میشه خرید نه میشه اداشو درآورد!
اصالت یعنی من راه درست رو میرم؛ حتی اگه هیچکس متوجهش نشه!
اصالت یعنی حق کسیو نمیخورم؛ حتی اگه به ضررم تموم شه!
اصالت یعنی دروغ نمیگم؛ چون از حقیقت ترسی ندارم.
اصالت یعنی خیانت نمیکنم، نه به این خاطر که...
کاش چشمانت هم می توانست حقیقت را بگوید
وقتی در باد می ایستی ، زبانت خشک می شود
... هیچ وقت حقیقتی که چشمانت گفت را ، فراموش نمیکنم
گاهی اوقات شرایط را با فکر کردن بیش از حد به مسائل خیلی جزئی پیچیده می کنیم،
در حالی که حقیقت کاملا واضح و مشخص در مقابل چشمان مان هست.
علیزاده
هیچ زیبایی قابل مقایسه با زیبایی حقیقت وجود ندارد.
در حضور دیگران گریه نمی کنیم
زیرا از درک نشدن می ترسیم
مدتی است اشک هایمان در خلوت هم جاری نمی شوند...
ما از درک کردن خودمان هم عاجز شده ایم!
-کتایون آتاکیشی زاده
یه حسی دارم این روزها
پرم ازحس دلشوره
یه حس مبهم وگنگه
یه کم تلخه یه کم شوره
نمیخوام هیچ کسوجز تو.
که قلبم باورت کرده..
ولی باور بکن عشقم
اینها تفسیره یه درده
نگم ازحال و از روزم
نگم از حس تنهایی.
نگم از حس اون بغضی..
که گریم...
من از خودم می پرسم چرا حقیقت باید ساده باشد. تجربه من کاملا خلاف این را به من یاد داده است، حقیقت تقریبا هیچ وقت ساده نیست، و اگر چیزی بیش از حد واضح و آشکار به نظر می رسد، اگر عملی به ظاهر از منطق ساده ای پیروی می...
قشنگی آدما تو
دلشونه نه صورتشون...
رابطمون با اطرافیان شده مثه رابطه ی صداوسیما و سریال گاندو، کلا یا می خوان سانسورمون کنن یا حذفمون... چه خبرتونه¿¡
نقاب دوستانه به چهرت می زنی و تظاهر به خوب بودن می کنی!
تظاهر به آدمی راستگو و دلسوز که فقط هرازگاهی از سر حسادت بر تمام وجود خودت و رابطه ی اطرافیانت آتش می زند! اما دریغ که این آتش، فقط درون خودت را شعله ورتر می کند، اطرافیانت...
آدم هارا به بهانه اینکه بدانند با خودشان چند چند اند تنها میگذاریم
مدتی بعد برمی گردیم و میبینیم از آنها منفیِ خاطرات باقی مانده!
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده