متن دلنوشته خاص
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته خاص
یا بفرما به سرایم یا بفرما به سرآیم
غرضم وصل تو باشد
چه تو آیی چه من آیم
گربیایی دهمت جان ور نیایی کشدم غم
من که بایست بمیرم چه بیای چه نیایی
کاش شوم من سرباز سرایت
یکی از سیصد و سیزده یار باوفایت
کاش ظهور تورا به چشم...
یه دیوانه بی آزارم
یه دیوانه عاشق
دستت به من نمیرسد
با من تا قله بیا،مثل من دیوانه شو،عاشق شو..
اول همراهم شو بعد هم مسیرم شو..ببینم موی لای ماست چوپان توی ظرف کثیفش را میخوری؟؟
گفتم دیوانه بی آزارم..☺️
دوست قشنگم، مهربانی ات برایم بسیار دلچسب بود و خلوص حرفهایت دلچسب تر .کاش قدر وجودت را بدانی و بدانی که چه ارزشمندی .ارادتمند مریم .۱۴۰۰/۱۲/۱۸
به امید خدا میگی ،گرم میکنی بدنتو،،راه میفتی،اول یه نگاه به اطراف میکنی..قله جلو دیدن نیست،راهنما میگه باید بریم 4ساعت دیگه مشکلی تو مسیر پیش نیاد به امید خدا میرسیم،تو دلت میگی خدایا سلامت برم سلامت برگردم،به ظاهر سبکه..
از دشت جنگل کوه ها میگذری ،از یه ارتفاعی دیگه درخت...
اقیانوس هر چقدر هم که بزرگ باشه
اصالتش بر می گرده به ، یه برکه
در دلِ کوه ها اسما رحمانی
🌱
می گفت: همه چی رو نگو
هرچی بگی، بیرون میاد میره تو هوا تا یه روزی یه جا سبز شه!
چیزی که نمی دونی رو نگو،
چیزی که نمی خوای بشه رو نگو،
چیزی که خوش نیست رو نگو،
چیزی که می شه بدبختی کسی رو نگو،
حرف های...
عنوان:کرونا
کرونا که برود ، می نشینیم کنار هم دست در دست هم رو در رو حرف می زنیم.
شعار در خانه بمانیم را به شعار کنار هم می مانیم تغییر می هیم و در شعورمان به انجام می رسانیم.
کرونا که برود تمام دلتنگی ها ی این مدت را...
نه موهایش بلوند بود
نه موج دار و پریشان
نه چشم هایش سبز و آبی
نه آنقدر اندامش روی فرم بود
نه ورزشکار
و نه آنقدر زیبا...
نه چشم هایش سگ داشت
نه گیسویش عطر خاصی
نه شاعر بود نه نویسنده
و نه با شین گفتنش دست و دل آدم...
میخواهم تمام بهانه ها را جمع کنم و
همه ی آنها را یکجا سرِ تو خالی کنم...!
بعد جوری اسمت را صدا کنم که تا به حال
هیچکس صدایت نکرده باشد...یک جور خاص...
جوری که تمام دغدغه هایت را از یاد ببری و
همه ی حواست، پرتِ آهنگ صدای من...
هیچ زنی را به جهنم نمی برند
زیبایی .. .
عشق ...
زندگی ...
که جایش در جهنم نیست ...
پشت پلک هر زنی بهشتی نامرئی مخفی شده برای مردی نامعلوم...
زنان با یک چشم به هم زدنشان ...
جهنم را به هرج و مرج میکشانند ...
فرشته های عذاب...
میگن وقتی یڪی رو بغل میڪنی، ۲۰ سال بیشتر عمر میڪنه! اصلا مهم نیست ڪه این حرف رو از خودم درآورده باشم و صِحَت علمی نداشته باشه، تو فقط بغلم ڪن! :))
دیالوگ رمان : مهتاب
نویسنده : نگار عارف