متن سیامک عشقعلی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سیامک عشقعلی
گرچه دستان من و دست تو از هم دور است
آخر این شب تاریک سراسر نور است
▫️شاعر: سیامک عشقعلی
به عشق پاکی که بین من و توست
به اون نون و نمک که خورده بودیم
به سختی هایی که با هم کشیدیم
به اون روزایی که افسرده بودیم
به شعرایی که گرم و عاشقانه
برای چشمای تو می نوشتم
به اون احساس زیبایی که هرروز
کنارت باتو شد عین...
هلال ماه را با خنده چیدند
کمان ابرو هایت را کشیدند
تمام آسمان تعطیل شد چون
تو را با بوسه و ناز آفریدند
▫️شاعر: سیامک عشقعلی
عاشقِ سبز کمی روشن بود
با غم و غصه ولی دشمن بود
من دلم طعنه به برگی نازک
غیرتش سخت تر از آهن بود
ماه پیراهن او بود انگار
دشت گل بر تن او دامن بود
خنده اش ناز به شعرم می ریخت
چشم او چشمه ی رقصیدن بود
پلک...
توو سینه ی تو قلب من آشوب داره
از هر کجا که هستی اسمم رو صدا کن!
بغض قنوتت اشک چشمای فرشته ست
خانم برای هردومون امشب دعا کن!
من خسته م از این بی تو بودن های بی رحم
از جای خالی تو خیلی ترس دارم!
هر روز سالم...
توو اقیانوس چشمات غرق عشقم
تو می خندی، خوشی آغاز می شه!
صدام کن بشکفم! زیبا شم از نور!
صدام کن از همیشه تا همیشه!
صدام کن تا جنونم گُر بگیره
صدام کن تا که تفسیر تو باشم
صدام کن تا وفور بوسه تا عشق
می خوام هرلحظه درگیر تو...
من غنچه ی پژمرده ی هر سال هستم
چون آرزویی دیر اما کال هستم
اندوه هر تبعیدیِ بی خانه ام من
شاید به قول مادرم دیوانه ام من!
با بال هایی بسته در پرواز بودم
پایان تلخی از خودِ آغاز بودم...
جاری شدم در خط اول گیر کردم
من روح...
زن ها مثل گنجشک هستند!
گنجشک ها خیلی سخت نزدیک می شوند!
اگر و اگر؛
محبت، صداقت، صمیمیت و غیرتت را
مومنانه نثارشان کنی، با تو می مانند!
و عاشقانه با بغضت، می سوزند!
با تبسمت، زیبا می شوند!
حتی اگر سهمت از جهان، حصیری باشد در کویری دور
همان...
خواهشی دارم اگر سست، اگر بی ادبم
می شود لب بگذارید کمی روی لبم؟
من مریضم و گرفتار به درد و غم عشق
می زند طعنه به آتش به خدا تاب و تبم!
بوسه ای گر لب شیرین شما هدیه دهد
می نوازد به خوشی رگ به رگ هر عصبم...
سر به روی شانه ام بگذار با من گریه کن!
غصه دارد قصه ام ای یار با من گریه کن!
نارفیقی می کند این روزگارِ لعنتی
می رسد پایم به چوبِ دار! با من گریه کن!
سایه ای از پشت سر با خنده فحشم می دهد
می زند سنگی به...
بی تو بودن گاه زندان می شود
مرگ با اندوه آسان می شود
در علاج زخم روحم گفته اند:
دردهایم با تو درمان می شود!
▫️شاعر: سیامک عشقعلی
جوری دلم را برده ای با خنده هایت
گاهی برایت می شوم پرپر! چه خوب است!
ای کاش می دیدی خودت را از دو چشمم
دنیا ندارد از تو زیباتر! چه خوب است!
▫️شاعر: سیامک عشقعلی
لطیف مثل گل پر از بهانه و ناز است
گرفته اند از تنش گلاب قمصر را
نگاه او غزل، لبش وفور زیبایی
خدا چه شاعرانه خلق کرده دلبر را!
🟪 شاعر: سیامک عشقعلی
کنارت سبزم از لبخند و بوسه
نمی شناسم غم و دلواپسی رو
من انقد دوستت دارم که چشمام
نمی بینه توو دنیا هیچکسی رو!
سیامک عشقعلی
با خنده هایت می توان دریا شد از عشق
در چشم هایت ماه را هم می توان شُست!
یک شهر فهمید از تمام شعرهایم
این شاعرِ اردیبهشتی عاشق توست!
🟪 شاعر: سیامک عشقعلی
از روزهای سخت می آیی همیشه
تفسیر کوهی! روح دریایی همیشه
با زندگی و قصه اش در جنگ بودی
خورشید را با زخم های خود سرودی
طوفان غم زد در خودت گاهی شکستی
گاهی تو هم با بی کسی از پا نشستی
آیینه ای فریاد می زد حسرتت را
بر...
هیچ دری بسته نمی مونه هرگز
تاریکی می ره نور پیدا می شه
روزای سخت قصه ی ما دوتا
از یه جایی به بعد زیبا می شه!
در به روی آینه ها می بندیم
یه روز با هم به این روزا می خندیم!
تو مال من می شی و من...
گاهی منو بهم می ریزه دنیا
فقط تویی دلیل آرامشم!
خورشید من! بتاب عاشقونه
که با هوای تو نفس می کشم!
زیبایی تو نبض خواب دریاست
چشات کتابی از گل و بهانه
خدای کوچیک منی رو زمین
دوستت دارم! همیشه! شاعرانه!
زندونی کن توو آغوشت ذهنمو
که زنده شه برام...
یک عمر از ترس و عذاب گور گفتی
با فهم و با ایمان خود هی زور گفتی
جز هرچه خود می خواستی را زشت دیدی
بر روی باورهای مردم خط کشیدی!
با اسم حق کُشتی کسی را در سکوتش
مادر به بغضی بی صدا؛ دختر... سکوتش...
در منطقت احساس را...
تو که چادرنمازت قصه گوی صبح فرداست
تو که غوغای چشمانت ترنم هایِ دریاست
تو که بی کینه هستی، سبز از آواز رودی
تو که در شعرهایم طرح یک خورشید بودی
تو که با هر قنوتت ماه می بخشی به مردم
تو که تنهایی ات شد جویباری از تبسم
تو...
دیدی خدا با قصه ی ما مهربان بود!
دیدی قفس یک راه سمت آسمان بود!
دیدی برای ما چه خوابی دیده بودند!
بی رحم ها پرهای ما را چیده بودند!
دیدی تو را از من جدا کردند آن ها!
با ما دورو بودند! نامردند آن ها!
یادت می آید دوست...
هی می زنند آتش زخمی به جان ما
می سوزد از همین غمِ بد استخوان ما
گاهی اگر غریبه به ما زخم زد چه باک
ما را نمی کشند مگر، دوستانِ ما!
▪️شاعر: سیامک عشقعلی
ابروقاجاری چشم سیاه من!
دلبر کاشانی من! ماه من!
ای دلیل حال خوب لحظه هام
عشق تو شیرین ترین گناه من
خانم همیشه ی ترانه هام!
نون پایان همه بهانه هام!
مالک تمام هرچی که دارم
با تو من خدای عاشقانه هام!
اومدم تورو با قلبم ببرم!
خوش به حالم...