متن بی پایان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بی پایان
اگر این خواب تکراری مرا از خویش دور انداخت
اگر این بغض بیپایان صدایم را درونش باخت
به دستانت پناه آور مرا از اشک بیرون کن
به آغازم بیا از نو مرا در خویش مجنون کن
مرا از شب جدایم کن به صبحی تازه دعوت کن
به آغوش از تو...
محمد خوش بین
از فراقت شد پریشان گریه می کرد
از دل ابری چون باران گریه می کرد
دلش در آتش عشق تو می سوخت
که او بی حد بی پایان گریه می کرد
میگن هر شروعی یه پایانی داره...
عجیبه که ما تو یه دنیای ظاهرا بی پایان گیر افتادیم، که نه می دونیم کی شروع شده...
و نه از پایانش با خبریم...!
در حال بارگذاری...