دسته کردم/شعر را/نقطه،سوال را پشت خانه پنهان کردم
زمین خورد/اسب/شیهه ی دُرشکه
ها می کند/گنجشک زنگوله های یخ را/بخار لای شاخه ها
می گذریم/از این زمستانِ سیاه/ باد تلخ صبح میلادی
سر میگذارم روی شالِ پروفایلت لاکو آنی همیشه
میترا/آفتاب به یلدا می آویزد/چمدان سنگین آذر
دانه دانه شد شب/هندوانه افتاد/یلدا شکست
جمع شدیم/دورِ پاییز/حافظ هم خاموش
نقش در نقش/نقاشی/ تابلوی یلدا
دل قوری شکست/از کتری/بخاری بلند نمی شد
باز کرد/ دکمه هایش را ماه/درون شب/ گم شدیم
فردا برف و باران/ امروز من و خورشید/برهنه
آشفته کرد / موی سرش را آذر/ دف می زند پاییز
برگ ها زخمی/پاییز گنجشک ها را/چال کرد پشتِ میله ها
صبح پاییز/افتاده روی روزنامه ها/آفتاب درون جدول
برگ ها می ریزند/ورق به ورق لای پاییز/فریاد درختان
چتر باران را /بهم زد / توفان / پیاده رو / رقص پای پاییز
نه ماه خوابیده / نه شاعر/بوف کنار فانوس
یکی یکی هرس شد/ انار/ لب وگونههای سایه خون
سُرخ شد گونه ی آب/کنار حوض/سایه ی اَنار
چه خوب/جفت و جور شد لب/دو سنجاقک
مداد/تنهایی را کلاغ پر می برد/کلمه ها به خط
همین باد/پاییز را زمین زد/تن زخمی زنجره ها
عطر سیب زیر درخت قلیان