دلَم دیگر به این عشق ها گرم نمی شود باید به مادرم برگردم اتفاق است دیگر ...!
موهات چه بلند، چه کوتاه فرقی نمیکند گندم زار بعد از درو هم زیباست
پاییز! زیبایی ات رونق فصل ها را از سکه می اندازد. رضا کاظمی
برایم سیگاری آتش بزن میان لب هام بگذار و دور شو. پر از باروتم!
انار،فصل ندارد هر وقت تو بخندی میشکفد!
هر چه ستاره هست،بر زمین ریخته پاییز...
آرام شده ام مثل درختی در پاییز وقتی تمام برگ هایش را باد برده باشد!
تو نوبرانه ی تمام فصلهایی..
به خنده هات ، به چالِ گونه هات گاهی می شود سوگند خورد اما به چشم هات ، همیشه
هر کجا بروی، مرا خواهی دید، یک شب،تمام شهر را دیوانه وار با خیال ت قدم زده ام.
در آینه ات خودم را می بینم ای ماه میان این همه ستاره ای و باز تنها
غزل،چشمهای تو است. کاش حافظ چشمهای تو بودم!
به ماه می مانی در برکه نزدیک و ، در آسمان دور
قایقی که از دریا بر نمی گردد یا اسیر توفان شده است یا غم قایقران!
گاهی چتر را باید دست باران داد روی سر خودش بگیرد و ما جایش بباریم
تنهایی/ نام دیگر پاییز است/هرچه عمیق تر/ برگریزان خاطره هایت بیشتر
آرام شده ام/ مثل درختی در پاییز/ وقتی تمام برگ هایش را/ باد برده باشد