پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
برایت گریه تجویز می کنمبغض تمام گلویت را گرفته است......
پول خوشبختی نمیاره ؛ ولی گریه کردن تو یه مرسدس آسونتر از گریه کردن روی دوچرخه است !...
کوه من گریه نمیکرد و نمیدانستم کوه ها اشک ندارند،فرو میریزند...
نه آروم میشم از گریهنه یادت میره از یادمنمیدونم به این دنیاتقاص چی رو پس دادم......
دل ات که گرفتدیگر فرق نمی کند داری برای کدام دردت گریه می کنی!...
دلم گرفته و روی شانه هایِ خودم گریه میکنم...
خواستم گریه کنم قلب صبورم نگذاشتوقت زانو زدنم بود غرورم نگذاشت...
من اندوهگین نیستمخود اندوهِ عالممسرزمینی در سینهام گریه میکند......
خونه از گریه پُره، کوچه از مرگِ غزلتوی ویرونی باغ، نعش گُل بغل بغل...
آمدمت که بنگرمگریه نمیدهد امان......
عشق تو مرا به شهرهای غم و اندوه برد که پیش از تو به آنجا نرفته بودم !و حتی نمی دانستم گریه معنای انسان میدهد و هر کسی بدون اندوه ، انسان خطاب نمیشود ......
چرا؟بهجایپاککردناشکهات،اوناییروپاکنمیکنیکهباعثگریهاتمیشن...
زیر بارانِ بهاری رو به من میایستیگریههای هر شبم را صحنهسازی میکنی!....
وقتى دختر ى بخاطر پسر ى گریه کندقطعاً عاشق اوستولی اگر پسری بخاطر دختری اشک بریزدیعنی دیگر هیچ کسی رابه اندازه او دوست نخواهد داشت... ....
شده دلتنگ کسی باشی و از شدت حزنگریه بر شانهی بالش کنی و خواب شوی؟...
بعضی ها گریه نمی کنند امااز چشم هایشان معلوم استکه اشکی به بزرگی یک سکوت،گوشه ی چشمشان به کمین نشسته.....
آن قدر میخندم که اشکم در بیایداین هم به نوعی گریه با سبک جدید است...
خاطرات خیلی عجیبند ...گاهی اوقات می خندیم ...به روزهای که گریه می کردیم ...گاهی گریه می کنیم ...به یاد روزهایی که می خندیدیم!...
کاش تو رو ندیده بودم توی اون سه شنبه سردکاش میشد شبا با گریه بگم هر جوری برگرد...
برف آمد و پاییز فراموشت شد . آن گریه ی یک ریز فراموشت شد . انگار نه انگار که با هم بودیم . چه زود همه چیز فراموشت شد...
مطمئن باشیدکسی که شما رادائم به گریه می اندازد...نه عاشق شماستو نه حتی دوستتان دارد!...
تو را با دیگری میبینم و با گریه می پرسماز این دیگرنوازیها خدایا چیست مقصودش؟...
خیانت می کنیم هردوولی فرق می کنیم با همتو با غریبه می خندی و من با گریه می خوابم...
وقتی دلم گرفت زیر باران گریه کردم...وقتی اشکهایم میان قطره های باران گم شدند،تازه فهمیدمغم من چقدر کوچک استو غم آسمان چقدر بزرگ......
یک روز یک جایی عاشق کسی میشوی که دوستت ندارد حالا تمام دلتنگی های دنیا را همگریه کنی سبک نمیشوی ......
گریه کردم برای تمام روزهایی که بودیمن ندیدمتوروزهایی که خواستم ببینمتتونبودی....
تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من!خودش از گریه ام فهمیدمدتهاست،مدتهاست .....
دختری که با نمک میخنده، زیاد گریه کرده...
مرد بودن به گریه نکردن نیست.....به گریه ننداختنه...
همیشه گریه واسهعشق و رفیقی کهدورت زده نیست!بعضی موقع هاگریه می کنی واسهخودت که چقدرساده و زود باوری.....
کاش آدم ناراحت شه دلش بگیرهگریه کنه ضجه بزنه...ولی نرسه روزی که مثل یه تیکه سنگبی تفاوت شه......
دیروز که رفتی...خدا گریه کردو همه اسمش را باران گذاشتند......
به قیمت سفید شدن موهایم تمام شد!ولی آموختم که :ناله ام، سکوت باشد...گریه ام، لبخند...و تنها همدمم، خدا....
با غمت گاهی نباید ساختباید گریه کرد......
تندتند مینویسد / شب... / گریه / خاطرات را، آب و تاب میدهد...
آدم ها گاهی اوقات گریه می کنند.. نه به خاطر اینکه ضعیف هستند !!بلکه به خاطر اینکهبرای مدت طولانی قوی بوده اند ..! .هرتا مولر...
خوب حرف زدن بلد نیستم..آدم جالبی هم نیستم..امّا جوری دوستت دارم ،که وقتی نیستیگریه میکنم....
دلتنگی آدم رو به خیابون میکشهو بعضیا نمیفهمن گاهی قدم زدناز گریه کردن هم غم انگیزتره......
کاش یکی بود تو بغلش گریه میکردم دردودل میکردم وجودش ارامش بخشم بود میشد یه تکیه گاه محکم...
آغوش آغوش/می ریزند بدون بوسه/گریه ی درختان...
شب چنان گریه کنم بی تو که همسایه به روزدست من گیرد و بیرون کشد از آب/ مرا...
کنم هر شب برای مهر او گریهکه شاید بشنود دردمولی آهسته می گویمالهی بی خبر باشد!...
رفیق دعا میکنمیه بار تو زندگیت گریه کنیاونم به خاطر شوق رسیدن به عشقت باشه...
با هر کس میشه خندید...ولی!!!فقط در آغوش یک نفر میشه گریه کرد...
یادت میفتمبا گریه میخندمرو کل دنیاچشمامو می بندم...
با صدای گریه ی ابرهاجوانه ی اندوه زدخاطرات خیس خورده ای...