گاهی گدایِ گدایی و بخت با تو یار نیست گاهی تمام شهر گدای تو می شود
گاهی ما عکسها را میسوزانیم و گاهی عکسها ما را ...
گاهی گذشت میکنیم گاهی گذر ؛ کاش لااقل تفاوت این دو را می فهمیدند
گاهی آدم دلش فقط یک دوستت دارم می خواهد، که نمیرد ...!
گاهی خوابت را میبینم ؛ بی صدا ، بی تصویر ! مثل ماهی در آبهای تاریک که لب میزند و معلوم نیست حبابها کلمهاند یا بوسههایی از سر دلتنگی ...
تو را همواره می خواهم نه گاهی داغ گاهی سرد که عشق تو همانند درخت کاج میان برف دوری هم هنوزم سبز و پابرجاست ...
آدم ها گاهی اوقات گریه می کنند.. نه به خاطر اینکه ضعیف هستند !! بلکه به خاطر اینکه برای مدت طولانی قوی بوده اند ..! . هرتا مولر
گاهی آرزوی خیلی ها هستیم، اما اسیر قدر نشناسیِ یک نفر می شویم
شرمنده می کنی گاهی در خواب به من سر ممی زنی...
گاهی تنها که باشی... دلت حتی از دیدن یک جفت کفش هم می لرزد!
من نباشم چه کسی جای مرا می گیرد؟ گاهی از تلخی این فکر به هم می ریزم...
گاهی باید رها کرد /باید نداشت/ باید نخواست / باید گریخت از انتظاراتی که آدم را پیر میکند و دردهایی که آدم را شکسته می کند...
گاهی فراموشش بکن گاهی به دور از هر خیال مقصد کجا...؟یا کیستی...؟گاهی بخند و بیخیال
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم / گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست
گاهی اوقات فقط به آسمان نگاه می کنم / لبخندی می زنم و می گویم خدایا می دونم کار تو بود! ممنونم!!
گاهی آدمی دلش فقط یک دوستت دارم میخواهد که نَمیرد ...!