روز کودک به شما کودکان عزیز مبارک باشد و به امید آنکه تمام بچه های دنیا در صلح و آرامش زندگی کنند و شاد و سرحال باشند.
امروز یه روز خوبه روز قشنگ کودک تبریک میگم بچه ها روز شما مبارک
روز کودک است کاش کودک بودم در بستر تنهایی ام کسی لالایی کودکانه می خواند برایم؟.. روز کودک مبارک
دنیای کودکانه، صمیمی ترین دنیایی است که هر لحظه بارها آرزو می کنیم تا کاش می شد یک بار دیگر به این دنیای کودکانه قدم بگذاریم! روز کودک مبارک
هر کجا نوروز و مهرگان جشن گرفته شود آنجا ایران است و هر که ایندو جشن با شکوه و زیبا را برگزار کند ایرانی. مهرگان و نوروز درکنار یکدیگر هزاران سال است که همانند دو ستون محکم و استوار پایه های استقلال و فرهنگ ایرانی را حفظ نموده اند. مهرگان...
مهرگان بر مهربانان شاد باد مهر و پیمان نیاکان یاد باد * مهرگانتان پر از مهر*
جشن فرخندۀ نیاکان است زین سبب آسان روان آمد یادگاریست از قویدستان که خوش از عهد باستان آمد گل که پژمرد از حرارت تیر از نسیم خزان جوان آمد *جشن مهرگان شاد باد*
مهربان شو که مهرگان آمد مهرگان شاد ومهربان آمد شادمان باش ومهربانی کن شادی و مهر توامان آمد مهرگان جشن شادمانی هاست شاد ازآن باغ و بوستان آمد بار دیگر به شیوه ای دلخواه باغ و گلزار دلستان آمد
همایون و فرخنده بادت نشستن بدین جشن فرخنده مهرگانی به تو بگذرد روزگاران به خوشی دو صد جشن دیگر چنین بگذرانی ۱۶ مهر جشن مهرگان خجسته باد
گرمی آتش خورشید فسرد مهرگان زد به جهان رنگ دگر پنجه خسته این چنگی پیر ره دیگر زد و آهنگ دگر گرامی باد جشن مهرگان
جشن مهرگان، جشن سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمت هایی که به انسان ارزانی داشته و تحکیم دوستی و محبت میان انسان ها گرامی باد.
فرارسیدن «مهرگان» یکی بزرگترین جشن های ایرانیان باستان گرامی باد.
گاه آن آمد که باد مهرگان لشگر کشد دست او پیراهن اشجار از سر بر کشد جشن مهرگان مبارک باد
مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال نیک روز و نیک جشن و نیک وقت و نیک فال مهرگان خجسته باد
شاد باشید که جشن مهرگان آمد بانگ و آوایِ دَرایِ کاروان آمد جشن مهرگان گرامی باد
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان مهر بیفزا ای نگار ماه چهر مهربان جشن فرخنده مهرگان خجسته باد
بهزیستی نوشته بود: شیر مادر ، مهر مادر ، جانشین ندارد. شیر مادر نخورده ، مهر مادر پرداخت شد پدر یک گاو خرید و من بزرگ شدم. اما ، هیچ کس حقیقت مرا نشناخت جز معلم عزیز ریاضی ام که همیشه می گفت: گوساله ، بتمرگ!!
منتظر کسی باش که حتی اگر در ساده ترین لباس بودی حاضر باشد تو را به همه ی دنیا نشان دهد و بگوید این دنیای من است...
دلت که گرفت دیگر فرق نمی کند داری برای کدام دردت گریه می کنی!
چیزی برای از دست دادن ندارم جز تو که رفته ای!
چه فرق می کند تو در کدام فصل بیایی بیا بهار می کنم جهان را
دلت برای یکی چنان تنگ می شود بیاید و سفت هم بغلش کنی باز هم / دلتنگی!
چه آرزوها که داشتم من و دیگر ندارم...
قصه اینجوری نبود که غم به این شوری نبود که حتی وقتی که نبودی بین ما دوری نبود که