شنبه , ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
اردیبهشت تمام می شودولی تو نروبمان ..کنار منکنار، باران های گاه گاهو کنار اشک ها و لبخندها .. این خاصیت اردیبهشت هستکه برودولی عاشقانه هایماننباید تمام شود ..بمانتا ادامه دهیم راه اردیبهشت راو با هم اردیبهشت دیگری بسازیم .. تا هر زمان باران گرفتلبخند بزنیمطوری که همه فکر کننداردیبهشت آمدهاردیبهشت می رود ..ولی تو بمان ......
بهار لابلای موهای " تو" خانه داردو باران به یمن بودنت می بارد...نسترن ها از برق چشمان تو می رویندو آغوشت اردیبهشتی ترین بهار دنیاست......
مراقب شمعدانی هایت باشاردیبهشت، ماه عاشقی هایبی ملاحظه است......
اردیبهشت ماه مورد علاقه ی خداست!دست و دلبازتر از همیشه میشودزشتی ها را روانه ی خانه ی شیطان می کندو با صدایی به بلندای هفت آسماندوستت دارم میگویدتا درخت ها از شادی گل دهندتا پرنده ها از ته دل برقصندتا زمین و زمان عشق را تجربه کننداردیبهشت ماه عاشقیستکافیست لبخندمان کمی شبیه خدا باشد....
تو. اردیبهشت منیحالا هی بگوعزیزممیان زمستانیم...!...
دلتنگ اردیبهشت آغوش توام...
وقتی تو را دارم ، همه ماه هامثل اردیبهشت عاشقانه اندپر از شعرو غزل...پر از حس دوست داشتن...
تو را داشتن می تواندبهشتی باشددر این اردیبهشت.... ️️️...
فصل بهار را ...از همه ی فصل ها بیشتر دوست دارم...و ماهِ اردیبهشت را...و روزِ بارانی را...و لحظه ی بوسیدن را...عشق راتو را...من تو را از همه بیشتر دوست دارم......
گونه ام را خشک کردمخیال تان نباشدباران بودباران اردیبهشت...
دختر دلبندم !می دانم روزی چشم در چشمان عاشق هم برایت از بهاران خواهم گفت ؛ بهارانی که همیشه دل سپرده اش بوده ام و در خنکای نسیم روح بخشش دیوانه وار رقصیده ام؛ بهارانی که در آن شاعر شدم بالیدم، عاشق شدم و جوانی کرده ام. بهارانی که تاج همه ی زیبایی های آفریدگار مهربانی ست؛ بهارانی که پر است از عطر شکوفه های سیب و گیلاس ؛بهارانی که حتی اگر نباشم روحم در ترنم بارانش جوانه خواهد زد؛ بهارانی که پر از شور و شعر و غرور قناری هاست . این را بدان من هرگ...
عزیزم ؛قهر همیشه هست!اردیبهشت ولیسالی یک بار می آیدبرگرد عاشقی کنیم ......
آخرششکوفه بر ویروسپیروز خواهد شدو آنگاهمامن و توسرمست و قدم زنانپر می کشیم به کوچه باغ های اقاقیآنگاه می خندیم به همه یاین همه تلخی و تلخ کامیکه دست های ما را از هم جدا کردمی خندیم به روزی کهتو نخستین بار سرفه کردیسرفه های مداومگفتی نفس م تنگ استو من از دلهره نفس ام درجا بند آمدگفتی مثل این که تب دارمو من از حرارت قلب تهمان جا ذوب گشتماکنون بهار آمده رفیق، برخیز!برپاخیز و بر نوبهار سلام کنیادت هست ...
اردیبهشتیعنی اول عشق بازی گلبرگ و شبنمیعنی اول جاده ی دل بستن جوانهاردیبهشت را باید روی دور آرام زندگی کردیک گوشه نشست و عاشقی کردبا صدای بلند خندیدو با پچ پچ عاشقانه ی باددر گوش باغچهبه رقص درآمداردیبهشت یعنیعاشقییعنی زندگییعنی تماشای خدا.......
همچون آفتاببر شاخه ی گیلاس تنم بتابتا در اردیبهشت آغوشتشکوفه دهم......
بهار افتاده از چشمانِ غمگینمدرونم برگریزانِ عجیبی ستچرا این قائله پایان ندارد؟؟؟عجب اردیبهشتِ نانجیبی ست!!!...
اردیبهشتی رو به دریایمقندیل بسته آرزوهایماز بس شکستی عهدهایت رادیگر به خوابت هم نمی آیم...
بهشت میشود زمین در " اردیبهشت " ...آخر " فرشته ها " در این ماه به دنیا می آیند ......
فکر میکنم تنِ " اردیبهشت " بهتنت خورده باشدکه اینگونه داردغرق میشوددر بهار ......
عشق بهانه ی قشنگی بود برای حال و هوای اردیبهشت!اردیبِعِشق نامِ دیگر روز هایی ست که عشق را نفس میکشید...️...
وقتی که نیستیماه در کأسه ی آبی که پشت سرت ریختممی افتد و بال بال می زندو دستی بر شانه های تو می گذارمکه برگردیماه که از پشت بام پدرلابه لای البرزجاباز کرده بودبأم به بامحوض به حوضآب به آببه کاسه ی من رسیدهحالا که دوباره ی منماه از پشت شانه اتدست تکان می دهداردیبهشت سور به پا می کندتیرجشن ارش می گیردو سفید رود با ان چین و شکن دامن اشروبه روی تو می رقصدچگونه رد پاهای ماه راتا البرز دنبال کنممن از...
هیس ! دیگر لاف زدن از اردیبهشت ممنوع است ... سِکانسِ آخرِ عاشقانهفقط و فقط ،مَن .. در بهشتِ آغوشِ تو هَست و بَس ......
شادا به این اردیبهشت های پر از توشادا به خنده های نوبرانه اتبه بوسه های یواشکی زیر یک طاق بنفشبه بوی خوش نفس هایتبه این اردیبهشت های همیشه با تو...
لبخند اردیبهشت روی لب های توست ،تو که میخندی برایم زمین چیزی از بھشت کم ندارد ...!...
بیا ومحکم در آغوشم بگیر ..من و توباید زیباترین سکانس عاشقانه یاین اردیبهشت شویم !...
بوسیدن خنده هایتزیر نم بارانکه آرام آرام اردیبهشت رادر آغوش مى کشدزیباترینعاشقانه ایست کهخدا هماز تماشاى آن لذت میبَرد!! ️️️...
ساده نگذر از بهار؛وعده گاه قلب هاے عاشق استاردیبهشت...!️...
قصه ی بهار که به اردیبهشت رسید؛خداوند لبخند زد و،عشق را میانِ من و تو آفرید...!...
در اردیبهشت تا می تواندچار باید شد به یکدیگرهوایش جان می دهد براى دلدادگی...!...
شرمنده که «بد موقع» دوستت دارم!من هیچ وقت آدم «به موقعی» نبوده ام...مثلا همین الان... می دانم چه قدر سرت شلوغ است؛ چقدر خوشحالی؛ چقدر از اینکه توی لحظه هایت وول نمی خورم شادی؛ اما دل که زبان آدمیزاد نمی فهمد حیوانی! ببخش که همین الان این صاحب مرده تو را می خواهد!میدانی؟ من هم گناه دارم خب...چقدر خودم را بزنم به آن راه؟ چقدر حواسش را پرت کنم آخر؟ چقدر این آهنگ های دونفره ی لعنتی مان را رد کنم برود؟ چقدر الکی حالم از پیراهن های مردانه چهارخ...
در چهارم اردیبهشت اینطور رقم زد سرنوشتباران ببارید زأسمانگوئی که بوپی از بهشتدختی بدنیا پاگشوددل از دل مادرربودبه به چه ماه خوبی بوداین ماه ما اردیبهشت باران نگین پدرستچشم و چراغ خواهرستاوهمنشین مادرستبه به مه اردیبهشتدختر چراغ خانه استاوساقی پیمانه استهم عاشق و دیوانه استبه به مرا بردی بهشتباران بدنیا أمده محبوب دلها أمده هرکس که خوشحال امده جایش بود اندر بهشت...
ای دختر اردیبهشتبا خود مرا بردی بهشتدر دفتر گیتی فقطنام تو را باید نوشت...
چونڪہ از ره میرسد اردیبہشت مےڪند دنیاے ما را چون بہشت...
عصر دلتنگی اینست که در بهار باشیو اردیبهشت از دستت برودو تو هیچ ندانی که خردادآذرخش فاصله های دیگریستکه بهار جانم را به تپش رفتن وا میدارد...
ازاردیبهشت که خیری ندیدمباید دست به دامن خرداد شومشاید همین روزهادلت به رحم آمد واین زمستان لعنتیراتمام کردی …...
اردیبهشت یا اردیبعشق.چه فرقی داردتو که باشی همه فصل ها بهشت هستو تمام روز ها عشق...
تا انتهای اردیبهشتتنها یک وعده عشق باقی ستو اندکی هم باران .....نگران نباشخرداد که بیایداحتمالِ اقاقی را جشن خواهیم گرفت ....
اُردی بهشت/آسمان را بادکنک چید/تولد گل...
اردیبهشت یعنی صدایِ قدمهایِ تواز دور دست ترین شهرِ دنیاکه برایِ آمدن، محکم به زمین می کوبداردیبهشت یعنی شوقِ دیدارتیعنی لبخند و دلهرهیعنی تو بیا؛ تا به فدایِ آمدنت شوماردیبهشت یعنی ساعت ها به چشمانت خیره بمانمبرایِ خندیدنت بمیرمبرایِ آرزوهایت؛ آمین بگویماردیبهشت یعنیتمامِ دنیایِ من بهشتِ بازوانِ توتمامِ دلخوشیِ من بویِ عطرِ تواردیبهشت یعنی هرکه آمد و نماندآمد و ندید آمد و نبودمرا چشم به راهی کردکه خدا تنها قدمهایِ ما...
به دلم افتاده که همین روز ها می آییو اردیبهشت من اردیبعشق می شود...
کاش خدادستِ این اردیبهشت رابگیرد و ببرد.هوایی می کنددلی را کهباید فراموش کند... ...
باید زمین به شوق شکفتن دعا کندتا روزگار باغچه را پاگشا کنداز خط چشم پنجره تا گونه های باغباران ببارد و همه را مبتلا کندپایان پادشاهی سرماست در زمیناردیبهشت آمده تا کودتا کند...
اردیبهشت،حاصل تقسیم عادلانه ی بهشت استبین زمین و آسمان...
لب رود/قایق در جست جوی توست/دل و پارو/پشت ابرهای/اُردی بهشت...
یک پیاده رووسطِ عصر اُردیبهشت می خواهم...که شانه به شانه ات،تمام خیابان ها را پرسه بزنم...تو بگویی "دوستت دارم"و من قدم به قدم،شهر را به جنون بکشم...بی گمان مرزهای دیوانگی،از اردیبهشت می گذرد......
بوی اردیبهشت می آید در این حوالی..بوی لوس ترین دختر بهار..که لای موهای فرخورده ی خرمایی رنگش عطر شکوفه های گیلاس است و از چشمهای سبزش شیطنت میبارد..خلاصه که آب و جارو کنید راه را برایش..این دخترک لوس بهاری دلش به نازکی شیشه و قهرش به سختی صخره هاست..حسابی هوایش را داشته باشید..تا میتوانید عاشقش باشید و بوسه خرجش کنید و دل به دلش بدهید..سنگ تمام بگذارید ها...نبینم یک وقت اخم کند این دخترک لوس چشم سبز بهار که روزگارتان را سیاه میکنم..با اردیبهشت جا...
در حوالی کوچه های پاییزبوی اردیبهشت می آید !، نمی دانم بهار آمدهیا تو راهت را گم کرده ای؟...
اردیبهشت عزیزمبالاخره اومدی تا بشوری ببریهرچی غم و غصه هستخوش اومدی عشق جان ....
دلتنگ تو امپشت پرچین اردیبهشتمنتظرت می مانم ......
ماهِ من!ماهِ دلبریِ زمین و آسمان، از اهالی اش!سی و یک روزی که شاید،عطرش تکرار نداردرنگ و رویش رقیبی نداردو عشقش مانده بی تمثیل ... اردیبهشت، نویدرسانِ روزهایِ همایون است،که با هر قدمش محبت و طراوت می بخشد به این روزگارِ ناسازگار ... من در این چندروز بهار،کِیفم کوک تر می شودحالم خوش ترو حظَم چند برابر ... کاش تقویم پُر میشد از بهار و اردیبهشتش!اردیبهشتان به عشق... عشق_براتون...