متن شکوفه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شکوفه
شکوفه، در شکوفه، مهر رویید
بهشتی شد زمین و، حور، آمد
نشانِ رستخیزان شد پدیدار
و اسرافیل و نفخِ صور، آمد
ایستادهای
تنهایِ تنهایِ تنهایِ تنها
پایِ چهارفصلِ پاییزم.
تو
تنها شکوفهی درختِ بختِ منی...
می بینی ؟
باز کرده دهان
شکوفهِ به تحسینت
ایستاده ای
تنهایِ تنهایِ تنهایِ تنها
پایِ چهارفصلِ پاییزم.
تو
تنها شکوفه ی درختِ بختِ منی...
آرمان پرناک
پا به پای ارغوان ها بیا
دست در دست گیلاس ها شکوفه بزن
ما هم دلمان بهار میخواهد
مصطفی فروتن
جاودانه ترین بهار
لذت دیدار توست
بیا با عطر نفس هایت
مرا به صرف عشق
مهمان کن
تا که در آستانه ی
این فصل سبز
شکوفه ی احساس مان را
جشن بگیریم
مجید رفیع زاد
باران بهاری، نسیم را به مهمانی طبیعت می آورد
شکوفه ها کلاهی سپید بر روی شاخه های درختان هستند
قطرات شبنم بر گلبرگ ها، همچون الماس های طبیعی می درخشند
سیاهی درونت را با نفس کشیدن هوای بارانی تطهیر کن
هوای بهار، از رویاها پا به هستی می نهد
نسیمی خوشبو، با تَرَنُّمی دلنشین، به ما می رسد
شکوفه ها با نغمه های شاد، به خنده ی گل ها می پیوندند
و زمین، با زمزمه ی پرندگان، جان می گیرد
آسمان آبی، صاف و بی غبار
باغ ها و چمنزارها،...
بهار آمد، شکوفه شد پدیدار
گیلاس، با لبخندِ دلنشین، شد نگار
عطرِ شکوفه، در هوا پیچید
و جانِ عاشقان، به شور و نشاط رسید
درختان گیلاس، غرق در زیبایی
بهاری دیگر، با طراوت و شادکامی
چشمانِ من، خیره به شکوفه ها
قلبم، پر از امید و آرزوها
گیلاس، نمادِ عشق...
چه لذتی داشت بهار
اگر عشق با دست هایش
گره دوری مان را باز می کرد
تو از جاده ی انتظار می رسیدی
و پر مهرتر از باران
بر من می باریدی
بذر دوست داشتنت
در باغچه ی سبز دلم
جوانه می زد
و آنگاه شکوفه های بوسه ام
بر...
بغض تلخ نداشتنت
هر شب گلوی شعرهایم را می فشارد
کجایی ببینی ؟
که چگونه واژه های احساسم
در تب لب هایت می سوزند
واژه هایی که با لب های تو شکوفه می دادند
و با آفتاب نگاه تو قد می کشیدند
افسوس که نیستی
و ثانیه ها نفس واژه...
خیال تو
شکوفه ایست سپید
در قلبم.
رضا حدادیان
تک درختی به دور از همهمه جای گزید
گمان نمی برد که هر روز گنجشکان
در پیچ و تاب مویش
یاد درختی با شکوفه های صورتی را سنجاق کنند.