متن لحظه عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات لحظه عاشقانه
تو را که بوسیدم
ساعتِ مچیام
به زبان دیگری تیکتاک کرد
کشوری به نام آغوش تو
بگذار این بارانِ خاکستری،
تمام شهر را بشوید،
خیابان را،
خاطراتِ فلزیِ ماشینها را.
جهان، امروز، چیزی نیست
جز سمفونیِ مرطوبِ پاییز.
و تو،
که موهایت، شرابیِ همان افراهای دوردست،
و لبخندت،
آخرین گلِ سرخِ بازمانده از تابستان است.
نمیخواهم نامت را بدانم،
نمیخواهم بدانم...
نگاهتو دیدم تو هم توی نگاهمی...!
تو با چشم هایت مرا بوسیدی نیازی به لب هایت نبود!
هوایم، با تو شد حالا، پر از مهر؛
نفس هستی و با تو، میکشم، دم!
یک عالمه پروانهی در پیله پریدند
از رد نگاه تو که روی بدنم بود
تاریخ به اندازهی ده قرن تغزّل
در لحظهی خورشیدی عاشقشدنم بود
عشق یعنی:
تپش قلب من، در وسط بوسیدن تـــو...