پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
سرخ؛آبی؛سرخابی...زندگی در عشق،سرخ می تپد؛سبزتر از آبی،جریان دارد...رنگهای زندگی را،دوست دارم...زهرا حکیمی بافقی،شعر سرخابی....
سرشار از احساس است،شعرِ زندگی با تو؛ وقتی که:صبح،از مَطلعِ آفتابگردانِ بوسه هایت،شکوفا می گردم؛و شب،در مَقطعِ شب بوی آغوشت،آرام می گیرم!زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
به باد دادی/احساسی را/که دمادم/«حدیثِ آرزومندی»/با باد می گفت!زهرا حکیمی بافقی، کتاب گل های سپید دشت احساس....
آه.../درازنای فاصله ها/کوتاه نمی آیند/از قدم هایی که/پرش وار/گذر کرده اند/از گذرگاه احساسم/و پریش احوال نموده اند/دنیای نهانم را!زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)...
عشقی وافر/ به دلم دست داده است/ بگو حالا/ چقدر دست بکارم و/ دل بگذارم/ بر سر راهت/ تا وقتی/ دست رد به سینه ام می زنی/ دست و دل بازی کنم و/ کم نیاورد/ حس دلم از/ دست دادن به عشق؟! زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)...
در بندِ عشقت اسیرم؛ببین چه سان،ژرفای احساسم،با تکرارِ محبّت،ترجیع بندِ مهر می سراید!زهرا حکیمی بافقی، کتابِ گل های سپید دشت احساس.🍃🌸🍃...
به بند کشاندم،سروادِ احساسم را،در تکرار هر روزه ی مهر؛اینک،دیوانِ دلم،جز ترجیع بند مهربانی،شعری ندارد!زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
چترِ دستانت را،سایه سارم کن؛تا احساسم،رها گردد،از دستِ باران دلتنگی!زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
اگر دستم به دامانت برسد،از عشقی لبریزت خواهم کرد،که همواره،به احساسم،دست داده است!زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
دست از عشقت نخواهم کشید،حتّی اگر،به پای حسّ نابِ محبّت،جانم از دست برود!زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
از خاک آمد،آدمی که خود را،به آب و آتش می زند؛تا حسّ عشق ورزی اش، با هیچ بادی،در خاک نیفتد!زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
هفت شهرِ احساس را،پشتِ سر گذاشتم؛تنها چیزی که دیدم،مهر بود،در نگاهِ هر شهروندی!زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
لاله ی قلبم،داغِ عشقت را،پیوسته نهاده است،در احساسِ لاله گونِ خویش!زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
گاهی،بغضی مبهم،در گلویم هست؛که بنفش می کند،جیغِ سکوتِ احساسم را!زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
دستانم قلم بشوند،اگر،غیر از:حسّ حق گویی،چیزی دیگر بتپد،در نبضِ قلمم!زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
سپیدند،چونان برفِ نشسته روی مویم،شورِ نگاهِ شعرم؛و چشمانِ احساسم،که مانده اند در راه،به امیدِ آمدنت!زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
رویا می بافد احساسم، طلوعِ روزهای رویایی را!زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
به باد دادی،احساسی را،که دمادم،حدیثِ آرزومندی،با باد می گفت!زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
از مشرق نبض احساست،طلوع مهر را،به نظاره می نشینم!زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
مشرق نبض احساست،طلوع مهر را،به نظار می نشینم...زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
در صبوح احساس،بوسه می خواهد دلم؛خرابم کن،از جام میگون لب هایت...زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
احساسم نفس می زند:در بی همزبانی!درد باید دلت را؛تا که دردم را بدانی!زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
هر لحظه؛ نو به نو،موجی نو می گیرد:قاموس احساسم،سرایش ترانه ی ناب نگاهت را...زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
نت به نت،صدای خیس باران،به طراوت می انگیزاند:موسیقی احساس مرا،در آبی های بی کران...زهرا حکیمی بافقی (کتاب گل های سپید دشت احساس)...
زلف درازی نیست:دام دل من؛چشمانم،خیره،به احساس نهفته در نگاهی است...زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
شبنم عشقچکه می کنداز گلبرگ احساسم❤️تمام احساسمدرگیر توستزهرا حکیمی بافقیکتاب گل های سپید دشت احساس☘🌺☘...
و احساسم،غزل، غزل،عاشق می شود:طلوع نو و دوباره ی چشمانت را...زهرا حکیمی بافقی،کتاب گل های سپید دشت احساس....
خود را به خواب زده احساسم؛شاید،که رویایت ببیند،زهرا حکیمی بافقی(کتاب گل های سپید دشت احساس)☘🌺☘...
می نوازد احساسِ پریشانم،شهرآشوبِ عاشقی را،با تار و پودِ دل؛تا که شاید،چنگِ آرامش زند،بر تار تارِ مویت،در بسترِ پریشانی!زهرا حکیمی بافقی (کتاب گل های سپید دشت احساس)...
سرشار از احساس است،شعرِ زندگی با تو؛ وقتی که:صبح،از مَطلعِ آفتابگردانِ بوسه هایت،شکوفا می شوم؛و شب،در مَقطعِ شب بوی آغوشت،آرام می گیرم!زهرا حکیمی بافقیکتاب گل های سپید دشت احساس....
در بندِ عشقت اسیرمببین چه سانژرفای احساسمبا تکرارِ محبّتترجیع بندِ مِهر می سراید!شاعر: زهرا حکیمی بافقیکتاب: گل های سپید دشت احساس...
چترِ دستانت راسایه سارم کنتا احساسمرها گردداز دستِ باران دلتنگیزهرا حکیمی بافقی (کتاب گل های سپید دشت احساس)...