شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
ای بنده ی منبا وجود من چرا غمگین و نگرانی!؟حتی اگر طناب طاقتتبه باریکترین رشته ی ممکن رسیدنترس ، من هستم...
غمگینه که بخوایش و نخوادتو غمگینترش اونه کهبخوادت و دیگه نخوایش. ....
گاهی اوقات همه چیز میشه یک خط ، یک افق و نارنجی غمگینگاهی هم شب است هم روز...
باغِ صبور و خسته از دیماه غمگینشبرفی بدونِوقفه میبارد به تسکینش...
هر آدمی رنج هایی در دل داردکه از دیگران مخفی میکند،بیشتر اوقات شخصی راکه سرد خطابش میکنیمدر اصل غمگین است......
آدمهای موفق همیشه دو چیز بر لب دارند:لبخند و سکوتلبخند حلال بسیارى از مشکلات است و سکوت روشى است براى دوری از مشکلاتِ بیشتر ... بودا...
خدایاهر شب به آسمان نگاه می کنمو می اندیشمدر این آرامش شبچه بسیار دلها که غمگین و پر اضطرابندخدایا تو آرام دلشان باش.......
کسی که بدونه شما ناراحتید وبزاره با اون حال روزهاتون رو سپری کنید....و شب ها غمگین بخوابید،هیچ کسی تون نیست!......
ای کاش راه خانه را گم کرده بودم روزی که دیدم کفش هایت پشت در نیست...
روزی گفتیمفقط مرگ میتواندما را از یکدیگر جدا کندمرگ دیر کردو ما از یکدیگر جدا شدیم!...
هوای سرد بهانه بودقلبت برای دیگری می لرزید...
اون که تو خودخواهی هات مرد...دل من بود......
هوا هوای جداییهوای تنهاییست ......
برای پاییز امسال رنگی نمانده......
همه انتظار دارن باهاشون مهربون باشی بهشون اهمیت بدی اما نمیشه باید فرقی بین اونی که بیشتر دوست داری با بقیه باشه!...
به حرف قلبت گوش نکناگه اهمیت بدى دیوونه میشى......
پیاده کن از دلت...ادمی را که تو را دربست نمیخواهد.......
از وقتی تو برآورده نشدی دیگه هیچوقت آرزو نکردم...
بعد مرگم شعر هایم را بخوان تا بشنوی / سرگذشتم تلخ تر از درگذشتم بوده است...
بی تو جهانم خالیست...
گفته بودی بلدی حال مرا خوب کنی.. حال ما خوب خراب است به آن دست نزن!...
یک سکوتهایی هستکه آدم را خفه می کنداز ته دل می سوزی و دم نمی زنیو این غمگین ترین حرف دنیاست...
قسم خوردم به چشمانت فراموشت کنم اماچرا باران که میگیرد فقط یاد تو میبارد؟...
دوباره لالایی بخوان مادرکودکت سال هاستآسوده نمی خوابدبخوان مادربخوان مادر......
دخترک از صبح خوشحال است و دف می زند، از روز ابری و غمگین دیروز رسیده به روز آفتابی و پر نور امروز بالاخره تمام شد...
من به اندازه ی غم های دلم پیر شدم از تظاهر به جوان بودن خود سیر شدم عقل می خواست که بعد از تو جوان باشم و شادمن ولی با غمِ عشق تو زمین گیر شدم...
هزار بار گفته امآدم دلتنگ هیچ چیز حالیش نمیشودفقط حرفهای نگفته اش زیاد میشود...
باران که میبارد به یاد قلب من باش که غمگین است باران که میبارد دلم یک تو میخواهد و جاده ی بی انتها ......
شب مهتابهمان به که ز اندوه بمیریتو که با ماه رخیوعده ی دیدار نداری...!...
همه حرفات یادم رفتهجز اونجا که گفتیحتی اگه تو بخوای بری من نمیذارم...
چه دردی بدتر از اینکهبخواهی رفتن او را...خودم صدبار جان کندمولی رفتن صلاحش بود......
من همان مستِ خراب و تو همان زاهد شهر ما دوتا تا به ابد دشمن هم میمانیم...
درد یعنی که نماندن به صلاحش باشدبگذاری برود! آه... به اصرار خودت...
کیفر آدم حسود برای تو همین بس که در وقت سرور و خوشحالی تو، او غمگین و غصّهدار است!...
گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیستحتی گره اخم خدا وا شدنی نیست...
این ماییم که دیگرانو مغرور میکنیم..چون ارزشیو بهشون میدیم که ندارن......
یه چیزایی هست ک نمیدونی، مثلا اینکه چقد نگات کردم!...
مثل هر روز نشستم سر میزی که فقط خستگیهای من و چای و کسی هست که نیست......
چه فرقی میکند من چند سر قلیان عوض کردم! برای قهوهچیها مردِ خاطر خواهتر بهتر...
چو شادم میتوانی داشتغمگینم چرا داری؟...
هرچی بیشتر با این آدما راجع به احساساتت حرف بزنی، راه های بیشتری رو نشونشون میدی که بهت صدمه بزنن!...
La plus belle phrase damour est dite dans le silence dun regardزیباترین جمله عاشقانهدر سکوت یک نگاه بیان میشود...
Time solves nothing we just addict to pains...زمان هیچی رو درست نمیکنهما فقط به دردا عادت میکنیم......
اعتماد مثل یه پاک کن میمونه، هر اشتباهی رو که پاک کنه، خودش کوچیکتر میشه و ممکنه یه روزی از بین بره...
از کُلِ دنیا تو را داشته باشم،همین مرا کافیستتو حتى میتوانى کدبانوى چهارخانه ى پیراهنم شوى...علی قاضی نظام...
محبتامون هیچوقت به چشم نمیان اما کافیه ی اشتباه کوچیک انجام بدی تا ناراحت بشن، همه چی واسه همیشه تمومه......
من آن توتو آن منچرا غمگین و پردردی؟...
درد بی درمان شنیدی؟؟حال من / یعنی همین!...
کسی که یه مدت زیادی تنها مونده رو از رفتن نترسونید..!...
تو این وضع داغونو هوای غمگین پاییزتنها راه نجات بغله!...