بعد از تو هی سیگار،هی سیگار،هی سیگار تهران پر از دود است،وقتش نیست برگردی؟
دلم به عظمت باران برایت دلتنگی میکند! امروز عجیب... بی تو میمیرم...
حالا که آمدی حرف ما بسیار... وقت ما اندک... آسمان هم که بارانی ست
جان به جانم بکنند من دلم پیش همانیست که نیست...
نسخه ی ما را دلی نامهربان پیچیده است...
تو، غم انگیزترین دوریِ دورانِ منی...
شده باران بزند، خاطره ای درد شود؟ بی تو هر شب، منم و صد شب بارانی و درد..
این جا به هر که دل بدهی دور می شود ... یوسف همیشه فکر زلیخای دیگر است .
قلبم بی تابانه بهانه ی کسی را میکند که بار سفر بسته و رفته است.
و همان روز که از غصه مرا ویران کرد خانه اش عقد کنان بود نمیدانستم
برزخ بی شک همین روزهای من است که بی تو میگذرد..
برف میبارد و همه خوشحالند و من غمگین... دارد رد پاهایت را می پوشاند برف!
با برگ ها نیامدی با برف ها بیا...
این زمستونم به یاد تو می مونم برف و بارونم به یاد تو می مونم
تا چشم کار میکنه... تو زندگیم جات خالیه !
هوای خیالم سرد نبودن توست
کاش بودی کنارم توی این روزای قشنگ..
غروب جمعه که میشود دلم بهانه ات را میگیرد و تنهاییم طلوع میکند
هر شب عمرم به یادت اشک می ریزم ولی بعد حافظ خوانی شب های یلدا بیشتر
هر کسی تکهای از قلب مرا کَند و گذشت هیچ کس با منِ دلخسته همآواز نشد
بوی عطرت که شنفتم به لبم جان امد منم ان گل که نچیدی و زمستان امد...
گرفته تر از ماه گرفتگی آفتاب گردان
اگرچه باز نبینم به خود کنار تو را عزیز میشمرم عشق یادگار تو را ...
ای تمام باران چشمم از آن تو بگذار فقط در هوای تو ابری باشم...