متن بوسه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بوسه
من همانم که قرار است دلش را ببری
ناز کم کن تو بگو از همه عالم تو سری☺️😜
میشود جای بهانه به لبم بوسه زنی
در گوشم تو بگی آه عجب گل پسری
بهزاد غدیری ، شاعر کاشانی
سرشار از احساس است،
شعرِ زندگی با تو؛
وقتی که:
صبح،
از مَطلعِ آفتابگردانِ بوسه هایت،
شکوفا می شوم؛
و شب،
در مَقطعِ شب بوی آغوشت،
آرام می گیرم!
زهرا حکیمی بافقی
کتاب گل های سپید دشت احساس.
پنجره ی چشم هایت را
هرروز صبح
با بوسه وا می کنم
به خورشید!
تا عشق بتابی...
زیبای من!
🟦 سیامک عشقعلی
روزگار تون
نقشی از رنگین کمان
بوسه های تب دار
ابراهیم پورعزیزی نجوا
@mhediebrahimpoor
من بیخبر
تو باخبر
بوسم ڪن
این معجزه ی بوس
چه ها می ڪند با
من و تو !
پروانه فرهی(پرر)
۱۴دوصفرشهریور۱۲
وقت تنگ بود ،بوسیدمش
انقلاب شد ..
صدیقه بیگلری
لایق بوسه های اتشینت نیست
لبهای وحشی هر هرزه ای
کسی را ببوس که حرمت بوسه را بداند
و حداقل بخاطر بوسه هایت
فردا که از کنارت رد شد
نگوید فاحشه..!!!
پاییز است
و ای کاش با مهر می آمدی
تا عطر حضورت
الفبای عشق را زنده می کرد
میان گیسوان طلایی ات
شعر می کاشتم
و بارانی از بوسه می شدم
بر دشت زیبای تنت می باریدم
ای کاش می آمدی
تا دوست داشتنم را
میان آغوش گرمت
فریاد می...
فصل خرمالو رسید
فصل بوسه های باران
و چترهای خیس
بیا با قدم هایمان
به استقبال برگ ها برویم
بیا ما هم
بوی باران بگیریم
مجید رفیع زاد
یک بوسه فقط فاصله است
تا تن من با تن تو
تا یکی شدن،تا در آغوش هم
تا ابد مردن
فقط یک بوسه فاصله
تا زنده شدن شوق استخوان هام؛
با سماجت انگشتانت،
در لمس مدیترانه ی موهام،
یک بوسه فاصله،
تا گل دادن فصل پنجم احساس،
در پیوند لب...
یک روز که دور نیست
به سینه می فشارمت
آنقدر که استخوان هایت
در سینه ام حل شود&
و با هر نفس کشیدنت...عطری از دوست داشتن
در فضا پراکنده شود&
یک صحنه درام رمانتیک
با اغازی از بوسه^
atefeh.mokhtari
نگاهت بر دلم، «احساس» می کاشت؛
ستاره، چشمکِ نابِ تو را داشت؛
کجایی؛ تا که باز از بسترِ مِهر،
کنم بوسه، زِ لب های تو برداشت؟!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی
کتاب: دل گویه های بانوی احساس
روزگار تون
نقشی از رنگین کمان
بوسه های تب دار
مهدی ابراهیم پورعزیزی نجوا
@mhediebrahimpoor
شب
چه زیبا شبی ست
پرسه زدن زیر چتر بوسه هایی
که باران
از چشمان تو آواز سر می دهد
شبگردی باد بی قرار را
-مهدی ابراهیم پورعزیزی نجوا
-شعرسپکو
محتاجم ...
به خدایی که دستانش ، داستان عشق است
نامش ، تعبیر یک رویای شیرین !
و یادش ، چون گرمای بوسه ای میان پیشانی عشق ...
در سردی این روزهای بی روح
بهزاد غدیری , شاعر کاشانی