چشمهای تو اوج آرامشه
خزان شدو و نیامدی...
اندازه تو هیچ کس مهربان نبود
هواهای دو نفره را تنهایی قدم زدیم با یاد کسانی که هوای مارا نداشتن
می دونم... واسه من دیگه توی *قلب* تو جا نیست
سرم را شاید بتوانند دیگران گرم کنند اما وقتی نیستی هیچ کس دلم را گرم نمی کند!
هی راه آمدم با تو هی هار شدی با من
وقت آمدنت باز خواهم کرد روزه های سکوتم را
زیبایی عشق به سکوت است نه فریاد پس با تمام سکوتم دوستت دارم
حتی اگَر.. یڪ قدم.. مانده باشد تا بهشت.. تو صدایم ڪنی..
شاد بودن تنها انتقامی است که انسان می تواند از زندگی بگیرد
انتقام...؟ نه عزیزم وعده ی ما باشه روزی که دلتنگم شدی
گاهی نمی دانی از دست داده ای یا از دست رفته ای...
کاش به جای دلم گلویم تنگ می شد/ هوا نمی رسیدو خلاص...
چه کسی حرف مرا / درد مرا باور کرد؟ تو ...بیا با من باش
لحظه های زندگی هرگز تکرار ندارد...
بند بند من آغوشت را تمنا می کند
دلبرم کنار تو من خوشبخت ترین فرد جهانم
لبِ تو/نمک.../نمی چسبد، بی تو/گیلاس
زرد،سُرخ،ارغوانی برگ های مهر آویزان در بازیباد
گفتی میز را بچین/می آیم/چقدر برف نشسته روی صندلی
سطح توقعم رو از بقیه آوردم پایین به جاش سطح تحملم رو بردم بالا
زندگی یک چمدان است که می آوریش بارو بندیل سبک میکنی و می بریش...
جهان اگر برپاست هنوز کسی / کسی را دوست دارد اگر چه دیر اگر چه دور...!