بدون تو چه کنم خلوت خیابان را شلوغ کرده ترافیک غصه میدان را
یه جاىِ خلوت مى خواهم و صداىِ تو را که دائم بگویی: دوستت دارم دوستت دارم ️️️
این چه ظلمیست بر من که در خلوت تنهایی ام همیشه یاد آنهایی میفتم که خود باعث این تنهایی شده اند .
دَمی با دوست در خلوت ، بِه از صد سال در عشرت !
میان ما و تو امشب کَسی نمیگُنجد که خَلوتی است مرا با تو در نهان امشب
اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم اگر از دست من در خلوت خود گریه ای کردی اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی اگر زخمی چشیدی گاه گاهی از زبان من اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان...
کس را به خلوت ِ دلِ من جز تو راه نیست این در به روی غیرِ تو پیوسته بسته باد
در سرا پرده جان ، خلوت جانانه خوش است
خلوتی می خواهم و آغوشِ تو ...!
تو همچو صبحی ومن شمع خلوت سحرم
سالهاست که توی یک کارت پستال زندگی می کنم، کارت پستال یک جزیره مرجانی، یکی از آن جزیره های گرمسیری توی اقیانوس هند، همدمم یک گل آدمخوار است و یک ببر، ببری شبیه « ریچارد پارکر » فیلم « زندگی پای». دار و ندارم یک درخت نخل است و یک...
خلوتی میخواهم کنارِ تو در سکوتِ ستاره ها ... بگویم دوستَت دارم آرام بگویی من بیشتر ...
گریزانم از این مردم، که تا شعرم شنیدند برویم چون گلی خوشبو شکفتند ولی آن دم که در خلوت نشستند مرا دیوانهای بدنام گفتند...
من در این خلوت خاموش سکوت اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم
دل که تنگ است کجا باید رفت؟ به در و دشت و دمن؟ یا به باغ و گل و گلزار و چمن؟ یا به یک خلوت و تنهایی امن دل که تنگ است کجا باید رفت؟ پیر فرزانه مرا بانگ برآورد که این حرف نکوست ، دل که تنگ است...
به آن چه میخواهی فکر کن ، همه چیز آرام واقعی می شود، تصور ما دنیای قبل از واقعیت است، بهترین را برای خودت بساز، آن تکه ناب که دست خیلی ها با آن نمیرسد، آن تکه خصوصی و خلوت را تصور کن که بیپروا در چله چرخیدن از خوشی...