متن دلنوشته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته
صبر سخت است مخصوصا برای معشوق
حال معشوق که تو باشی سخت تر هم میشود : ) !
ولی صبر میکنم تا زمانی ک خداوند دوباره سرراهم قرارت دهد
و ایندفعه جوری میگیرمت ک هیچ چیز نتواند جدایمان کند
پرستو در بند
پرستوها همه رفتند، یکی مانده در بند
پر و بالش شکسته، نیمه جان پای در بند
به امید رهایی میکشد پای لنگ لنگ
میزند بر هر گره نوک، سر و بال و چنگ
میکشد بر هر طرف این دام را
کند خویش آزاد، رهَد این فرجام را...
18سالم که بود دلم میخاست زودتر 20 ساله بشم
و امروز شروع همان روزیست ک منتظر امدنش بودم
نگاهی به برگ های سیاه شده این 365 روزم میاندازم ک پرشده از کلی اتفاق های خوب بود،
امدن ها و رفتن. ها ..
تجربه های بی پایان
این 365 روز خاطره...
آسمان تاریک است نوری پیدا نیست
میگویند نور از پس تاریکی پیدا میگردد!
با کاردی به سوی ابرهای تیره میروم تا نور پیدا گردد...
ولی مسئله این است چگونه میتوان به آسمان صعود کرد؟
شاید کارد گرفتن به دست و به جنگ ابرهارفتن راه آن نیست!
باید صبر کردتا ساعت...
و درمیان هیاهویِ فریادِ بی پناهیِ قلبم؛
اندکی تنِ لرزانم را در آغوش بگیر...
منِ باران زده را هیچ مگو،
چمدانم آماده است و غزل خداحافظی
را خوانده ام،
گرمیِ آغوشَت در چمدان جا نمی شود،
در این لحظات پایانی چُنان سخت دستانت را
قفل دستانم کن که ذره ذره...
عشق همان هندسهٔ ساده هستی است که در ضرب زمان گم شده است.
کاش اُستاد تفریق کند از دل ما غصه و غم را
حسن سهرابی
من فکر میکنم الکساندر هم عاشق بود که تلفن را اختراع کرد
وگرنه به عقل هیچ آدم عاقلی نمیرسید
که میتوان حضور گرم کسی را از سیم های سرد عبور داد.
اشک باران
میدونی ما زنها خوب بلدیم
حال بدمون رو پنهان کنیم !
چون نمیشه مثلا بزاریم بریم
مدتی بعد برگردیم ..!
یا خوب نیست سیگار بکشیم ..
به جاش ماها که غمگین میشیم
چهارزانو روی مبل میشینیم
لاک میزنیم ..
یا موهامونو باز میکنیم
برای خودمون می رقصیم ...
یا بلندتر...
سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم مشتی خاک
که ممکن بود خشتی باشد در دیوار یک خانه
یا سنگی در دامان یک کوه
یا قدری سنگ ریزه در انتهای یک اقیانوس
شاید خاکی از گلدان
یا حتی غباری بر پنجره
اما مرا از این میان برگزیدند : برای...
دنیا بدون تو یه چیزی شبیه:
پیتزائه بدون پنیر. شبیه فوتبال بدون توپ شبیه انسان مُرده. شبیه یه ماشین چپ شده. شبیه خودکاری که جوهرش تموم شه. شبیه هواپیمایی که نمیتونه پرواز کنه. شبیه یه ماشینِ بدون چرخ شبیه یه قلب بدون خون. شبیه یه صورت بدون خنده. شبیه همون...
من عاشق اون خنده های قشنگتم که باعث میشه لپت چال بیوفته ، عاشق غرغر کردنات و اخمای ریزت به کارام، عاشق موهای خرمایی خوش رنگت که تو آفتاب رنگشون روشن میشه، عاشق چشمای مشکی وحشیت وقتی که زل میزنی تو چشمام، عاشق مژه های بلندت. من عاشق تک تک...
یه آدمایی هستن که باید باشن !
اصلا نبودنشون انگار
برای دنیا تعریف نشده !
دلت میخواد بشینی ساعت ها
بیخیالِ همه چیز
از هر دری باهاشون حرف بزنی !
بدونِ اینکه نگرانِ چیزی باشی !
لازم نیست کاری کنن
فقط کافیه بشینن و
گوش بدن به حرفات
این آدما...
تو اگه رنگ بودی میشدی آبی آسمونی
تو اگه میوه بودی میشدی توت فرنگی
تو اگه حیوون بودی میشدی پیشی
تو اگه خوراکی بودی میشدی شیرکاکائو
تو اگه خواننده بودی میشدی گروه وانتونز
تو اگه غذا بودی میشدی پیتزا
تو اگه فصل بودی میشدی بهار
تو اگه کشور بودی میشدی...
“تو موهات مشکی باشه، مشکی قشنگه.
تو لاغر باشی، لاغر بودن قشنگه.
تو بخندی، خنده قشنگه.
جهنم و دوست داشته باشی، جهنم قشنگه.
هر حرفی بزنی، اون حرف قشنگه.
هر لباسی بپوشی، همون لباسا قشنگ می شن.
چیزای زشتو بپسندی، دقیقا همون چیزا زیبا می شن.
مخالف همه باشی، مخالفت...
وقتی حالش خوب نیست
بهش بگو:
«یا لیت لو کنت حزینًا ،
فلن تکون غیر مدرک لعظام قلبی
المکسورة بسبب حزنک»
«ای کاش به هنگام غمگین شدنت، از
شکستگی های استخوان های قلبم
برای غمت بی خبر نمانی»
از یک سنی به بعد، زیاد حرف نمی زنی، زیاد ذوق نمی کنی، زیاد نمی خندی و زیاد به دل نمی گیری.
از یک سنی به بعد، منطقی می شوی، دنبال عشق نمی گردی، موزیک های تازه گوش نمی کنی، لباس های ساده می پوشی، رنگ های ساده انتخاب می...
بچه که بودیم انقدر رویاهامون بزرگ بودن و زیاد نمیدونستیم واسه کدومش وقت بزاریم و تلاش کنیم یا از جون مایه بزاریم که بهش برسیم. حالا بزرگ شدیم. نوجوون شدیم و میتونیم تلاش کنیم که حداقل به یکی از اون آرزوها برسیم ..
پس چرا انقد زندگیمون تباه شده و...
میان قلب متروکه ام صدای دختری می آید که هنوز ساز امید واری می زند! مینشیند گوشه ایی و با حرفهایش نُت ها را یک به یک معنا میکند!!!می رسد به آخر اما در آغوش خدایش از پس متروکه ترین قلب باز ساز امید واری می زند!!
. Sogol.