متن دوست
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دوست
هنوز
دوستت دارم
می تواند
آغاز یک داستان طولانی باشد،
در جهانی که همه چیز در آن رو به کوتاهی می رود.
🌸 ꦿ🍃محمدرضا زادهوش🌸 ꦿ🍃
حیف ازان عمر من، پای کسانی گذشت
جای حمایت ز ما ، از من یارَش گذشت
حال دگر غم اثر ، بر دل ما نیکند
چونکه هزاران بلا بعد اثر میکند
دوست اگر دوستی پس حسدت چیست دوست؟
رویِ تورا یافتم دوست ماهم دوروست
از تو ندارم گله وای ازین...
نسیم صبح پنداری ز کوی یار میآید
به جانها مژده میآرد که آن دلدار میآید
به صد اکرام میباید به استقبال او رفتن
که بوی دوست میآرد ز کوی یار میآید
روزی که همه برایم دست تکان دادند؛
دستانی تکانم دادند.
دوست و دست بسیار بود، ولی دستِ دوست یکی.
-رضا موسوی-
ای همچو بهار مردهِ جانم بی تو
دلتنگ توام بیا خزانم بی تو
از خاطر من نمی شوی دور ای دوست
دلخواه منی و در فغانم بی تو
بادصبا
به اشک و زخمه ی مِضراب عاشق
به داغ لاله و قلب شقایق
به چشمانی که چون
ابر بهار است
به نام عشق
به نام مهربانی
بمان با من
بمان با من تو ای دوست
بخوان آهنگ دل
آهنگ بودن
به نام جام پر از باده و می
به رنگ...
[🍀]
ماییم و یاد عالَم ، عالم که یاد ما نیست
در خاطر پریشان ، جز یاد دوستان نیست
یارانِ بی مروت با ما به گفت و گویند
آن با مرامِ مهتَر ، اما کنار ما نیست
هی گفتمش در این راه ، همراه هم چو باشیم
من با تو...
آرزو بود آن چه از دل گفته ام/
حسّ غم، در سینه ام، انبار شد/
آرزو مانده، به قلبم؛ تا که دوست/
بشنود حرفِ دلی که: خوار شد/
زهرا حکیمی بافقی (کتاب نوای احساس)
آرزو مانده به قلبم تا که دوست/
بشنود حرفِ دلی که: خوار شد/
خارِ غم در پای قلبم می رود/
هرکجا پا می نهم پُرخار شد/
زهرا حکیمی بافقی (کتاب نوای احساس)
یه روز به یه جایی میرسم که دست خودم
رو محکم میگیرم و رو به روی هرکسی که
داشت نگام میکرد میگم:این من از تموم حوادث
و اتفاقات ناگوار به هر قیمتی که بود جان سالم
به در برد و بعد از تموم اشک ها و غم هایی که
برای...
تو را من دوست می دارم
ولی جانا نمی دانی
شدی دنیای من دیگر
چرا با من نمی مانی؟!
نوشتم بر تنِ لاله
که خون شد این دلِ تنگم
گل لاله به غصه گفت:
که من خونین دلم چون تو
قسم
بر زخمه ی چَنگ و
قسم بر ساغر و...
بی تو از خود دورم
بی تو
بیگانه ترین مردم شهر
گر نیایی اینک
گر نباشی یارم
نیست تا مرز جنونم راهی
نگهم حزن آلود
می نوازد
حوالی غروب
نت به نت
آمدنت را ای دوست !
و دلم
کرده خیالش را خوش
به تو و خاطره ات
که تو...
دل من عشق بتان دارد دوست
دشمن خویش به جان دارد دوست
این چه سرّی است که سوداگر عشق
عوض سود ، زیان دارد دوست...
دوست شد دشمن جانم یا رب؟
یا دلم دشمن جان دارد دوست
آزاده ام چو در بند توام ، ای عشق:)