متن راز و نیاز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات راز و نیاز
نیایش
راهی برقله درمسیرباد
به سوی کوهساران
خدایا ،بگذار تورا شاطری بدانم که نان میپزد
وچنان عطر نان پخش میشود که دیوانگان هم حس روییدن و بالیدن پیدا میکنند
تورا میستایم ای دوست
خلقت زیبایی هایت مرا مجنون میکند
و شیدا و و مست عالم عشق
نیایش
این طبیعت غزل ناب خدا هست به خدا
گویی طرب از شعر خدا هست به خدا
گفتم که دمی باده بیاور جانا
گفتا که تو را باده چرا؟تا که خداهست به خدا
من هر آن چیزی را که:
نمودی است از خلقت خدا،
دوست دارم:
جوشش هر موج،
در دل دریا؛
رویش هر گل،
بر دل صحرا؛
و تمام چمن زاران؛
سبزه زاران؛
رودباران؛
جوکناران…
زهرا حکیمی بافقی، کتاب راز و نیاز.
خدایا آرزو دارم که بیماری نباشد/
دلی درگیرِ درد و بسترِ زاری نباشد/
اسیرِ غم نگردد هیچ، انسانی و هرگز/
چروکِ اخم، بر ابروی رخساری نباشد/
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
در اوجِ هوهوی هیاهویی هوس ناک،
«هو» را صداکردن، صفای زندگانی ست؛
در نغمه های«بغ بغوی» یک کبوتر،
«بغ» را نواکردن، بهای زندگانی ست!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (برشی از یک غزل)
تا خدا هست میان دلمان/
فارغیم از غم آب و غم نان/
زیرِ بارِ نگهِ شب نرویم /
واژه سازِ تبِ ظلمت نشویم/
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)