متن رضا حدادیان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات رضا حدادیان
رود
می رساند به گوش دریا
پیغام کوه را.
رضاحدادیان
موج می داند
چه میگذرد
در دل دریا
رضاحدادیان
آتش می ریزد
به تن باغ
پاییز.
رضاحدادیان
شعر سپیدکوتاه
بی تکیه گاهِ شعرِ تو، دنیا ستون نداشت
غرقِ سکوت بود جهان ،چند و چون نداشت
آیینه بود وصبحِ بهاری پریده رنگ
رگ های کوچه باغِ گل سرخ ،خون نداشت
از چشم های اَبر، فقط زخم می چکید
پشتِ سر مسافر، باران شگون نداشت
فرهاد بود و تیشه ی زنگار...
اگر چه آسمانت بی نقاب است
پر از ردعبور آفتاب است
به هرجا چشم می چرخانی،اما
سراب اندر سراب اندر سراب است.
رضاحدادیان
دوبیتی
.
بر آینه مانده ردّ آه ِ گلسرخ
در ذهن پنجره،نگاهِ گلسرخ
ای کاش اکنون سوار ماشین زمان
بر می گشتم به ایستگاهِ گلسرخ!
رضاحدادیان
رباعی
سرقرارباران
مظروف مهم است نه ظرف