شعر غم
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعر غم
عبور ازتو چه رنجی دارد
تو را دلنوشته ای میکنم بر کاغذ
و کاغذ تب میکند
از تن خسته حرفهایم
کاش میشد نقاشی ات میکردم
که آن هم مجازات دارد
بگو با تو من چه کنم
دیگه کجا رو داره مرد؟
جز شونهی دیوارِ طرد؟
این خونه رو آوار کن
معمارِ فروردینِ درد!
در هنگامه ی هر غروب
صحنه ی غم انگیز
کابوس تکراری نداشتنت
به استقبال چشم هایم می آید
تا که در تاریکی مطلق
بر لب پرتگاه شب بنشینم و
سقوط آرزوهایم را
نظاره کنم
هر اتفاقِ شاد و خوبی
از پشتِ بومِ خونه افتاد
هر روز، یک روبانِ مشکی
هر شب، سَری از شونه افتاد...