شعر کوتاه عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعر کوتاه عاشقانه
ای که چون آفتاب
هر صبح
می تابی از پنجره آرزوهایم
بر باغ خزان زده ی دل بی قرارم
بیا
و چون بهار باش
تا با آمدنت
شکوفه بزند
بر سرشاخه های تنهایی
لبخند بودنت
-بادصبا
ای نسیمِ صبحگاهی
مرا با خود
به سرزمینی ببر
که بابونه های وحشی
هم آغوشِ بنفشه ها
هر صبح
می خوانند
آوازِ عاشقی را
آنجا که
از عطرِ نفسهایِ گلهایِ یاس
گیسوانِ درهمِ درختانِ افرا
به رقص می آیند
و از خیسیِ چشمِ آسمانش
عشق، جوانه می زند
پایِ سپیدارهایِ...
چون ققنوسی
می سوزد
بال و پر احساسم
و خاکستر می شود
تمام هستی ام با شراره ی عشق
و من
سبکبال
دوباره جوانه خواهم زد
نه یک بار
بلکه هزاران بار
تا صبحگاه آمدنت
پایکوبان
به تصویر بکشم
در شعله های عشق
رقص عاشقانه را
-بادصبا
چون پیچکی
که
برقامت
خشکیده ی گلبوته ی یاسی
می پیچد
چنان
در روح و جانم
پیچیده است عشقت
که با هیچ
باران سیل آسایی
خم نمی شود
-بادصبا
هر صبح
با طلوع نگاهت
بر سجاده ی دوست دارمت
می نشینم
و پیشانی بر مِهرت می گذارم
با حیّ علی الصلاة عشق
که از مناره های قلبم
شنیده می شود
بادصبا
چه بغل هایی که در تابوت تنم پوسید
و
بوسه هایی که در غلاف ِ لبانم جا ماند
ظهور کن!
تا مومن شوم به غارت بغل هاُ
تیغ بوسه هایم..
من بهار می شوم
وقتی تو
ابن همه در من شکوفه ای
خاطره محقق
در برکه چشمانت
نغمه عشق
به رقص می آورد
نگاهم را
-بادصبا
شادی کلام نامفهومی ست !
و دوستت می دارم رازی ست
که در میان حنجره ام دق می کند
و من چگونه بی تو نگیرد دلم؟!
اینجا که ساعت وآیینه و هوا ... به تو معتادند ...!
حیف نیست
عشق باشد و باران
و تو هنوز در کوچه های آمدن
حیران باشی؟
حالا که رفتنی در کار نیست از خیالِ من...
بیا و برگرد
پیراهنت،،،
با نسیم تکان می خورد
میان چمنزار،
(در هیئتِ سوسن و سنبل)
وَ من،
به شوقِ رسیدن به تو
پروانه می شوم!
هر شب
با چادر خیال
در کوچه های عشق
پرسه زنان دلم را می ربایی
آه ای خیال شبانه ام!
هر سپیده من می مانم
و یک خواب سپید
[دوستت دارم] را،
به تکرار در گوشم زمزمه کن؛
تا پوست بترکاند
نهال عشق!
لیلا طیبی (رها)
تو مثل آب شور هستی،
هر چقدر از عشقت می نوشم، تشنگی ام فروکش نمی کند.
شعر: تنها محمد
برگردان: زانا کوردستانی