با تو هر بار سلام و با تو هر صبح بهشت خیرِ هر روزِ من از بوسه ات آغاز گرفت
رویای من هر صبح از پلک های تو آغاز میشود در چشم هایم هیچ حرفی نیست جز انعکاس دوستت دارم
نه اندوه جرأتِ لمس کردنم را دارد نه چشم هایم گریستن بلدند! به هر طرف که نگاه می کنم صبح است و دلبری های خورشید تو را هم که اصلا یادم نمی آید آه... من از کی این همه خوب دروغ می گویم.؟!
بریز عطر نفس هایت را روی تن تب دار جمعه مطمئن باش صبح هایش طعم سیب و غروب هایش... رنگ بهشت خواهد گرفت!
هر صبح... اِنگار کنارت،عشق تلاوت می شود... و روزگار،زندگی را با لبخند به نگاهم می چسباند...
قشنگی صبح، به اینِ که خورشید با صدای خَنده تُ چِشم باز کنه..
"صبح" که می آید سلام گوشه ای کِز می کند حریف چشم های تو بوسه است و بس ! مریم رضایی حامی
یک روز صبح بیدار می شوی و حس می کنی چقدر دوستش داری و خدا از خیلی دورترها دلش برای جای خالی کسی که دیگر نیست می گیرد...
صبح چه زیباست چشم هایت را باز که می کنی یاد کسی خواهی افتاد که شبِ قبل از دوست داشتنش خوابت نمیبرد ️️️
خورشید،امروز از لابه لای چشمانت به من سلام می دهد مگر می شود تو باشی و صبح هایم به خیر نشود ... ️️️
صبح آنست که با یاد تو من برخیزم ورنه هرصبح مثال شب تاری دگر است... ️️️
بازتاب نگاهت لبخندیست که هر صبح روی گونه هایم چال می شود ️️️
هر صبح برایِ تو بیدار می شوم، تا یک روز بیشتر دوستَت داشته باشم! صبح بخیر
صبح شد و من با بوسه هایی از جنس آفتاب و گلاب... در رگهایِ زندگی ات عشق جاری می کنم️ ️️️
چه خاص میشود... وقتی تو دم گوشم اسمم را با ضرباهنگ تپش های قلبت صدا میزنی و ترانه وار صبح هایم را بوسه بوسه بخیر میکنی...️ ️️️
من هنوز هم ،هر صبح، چشم که باز میکنم برای موهای جو گندمیِ ،کنار شقیقه هایت می میرم ... و هر روز بیشتر میفهمم که کودکانه تر از قبل به حمایت و آغوشت نیاز دارم .... میدانی من تا همیشه عاشق خواهم ماند صد بار به عقب برگردم نه سیاستمدار...
صبح و خورشید بهانه اند تو تنها دلیل چشمهای بیدار منی
از همان... صبحی که چشمت... در نگاهم باز شد... پرتویی از چشم تو... در چشم من... جا مانده است...
منم وصبح دل انگیز و چشمان نگار... تویی و آن قمر و بانی هر صبح و پگاه...️ ️️️
صبحم به خیر میشود از مهربانیت خورشید قلب خسته من روز و شب بتاب ️️️
هر صبح با طلوع چشمانت جرعه جرعه نگاه مست تو را چون چای قندپهلو سر میکشم
اگر هر صبح لبخندِ دلنشین ات ونگاه مهربانت برکت زندگی ام باشد چیز دیگری از " خدا "نمیخواهم جز همیشه بودنت در کنارم....
کی میرسد... آن صُبح که من صدایِت بزنم تو بگویی جانا...
ای سرو سبز کاشکی کنار تو می شکفتم از گل سرخ می وزیدم از نسیمِ صبح و می ریختم از شبنمی به دامانت با آب های نهر به کنارت می آمدم و سایه ی بلندِ تو در جانِ من هویدا بود و لبخندت موج های آبی ام را سکون می...