متن خاطره انگیز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خاطره انگیز
دارم به سفر میروم، نه چمدانی در دست! با چمدانی پر از خاطره در سَر! به وقت رفتن کسی صدایم نزند؛ این سر برگردد، محتویات چمدان از چشمش فرو میریزد...
به تنها لیوان باقیمانده از جهیزیهی مادر فکر میکنم... حتما باید زن باشد، وقتی این همه سال، از دست خستگیها افتاد و نشکست.
حسنا محمدزاده
خانهی پدری/
از دری که دیگر نیست/
وارد می شوم
در حال بارگذاری...