کاش به جای دلم گلویم تنگ می شد/ هوا نمی رسیدو خلاص...
تنهایی ات گریه ات ... دیگر چه چیزی لازم است تا دل خدا بلرزد ؟
*عشق* یعنی وقتی نباشه با همه ی آدمای دنیا هم احساس تنهایی می کنی
بی تو هر شب منم و گوشه ی تنهایی خویش
تنهایی چیزهای زیادی به انسان می آموزد اما تو نرو بگذار من نادان بمانم
بوی زلف او حواسم را پریشان کرد و رفت........
کدام خانه ؟ کدام آشیانه ؟ صد افسوس بی تو شهر پر از آیه های تنهاییست
تو را نشد ، می روم که خود را فراموش کنم
تو تنهایی هاتُ بزار رو دوش من صدای تو لالایی میشه تو گوش من
بغض یعنی: دردی هایی که رسیدن.. به گلوت...
طرفِ دلتنگ همیشه ما بودیم
تو دنیای واقعی هم نمیشه رو آدما حساب کرد اینجا که دیگه مجازیه.
بعد از طلب تو در سرم نیست غیر از تو به خاطر اندرم نیست
همیشه آخر شدنم بد نیست .. اینکه مثلا عشق اخر کسی باشی که دوسش داری ..
دوای بعضی از دردا مبتلا شدن به یه درده دیگست !!!
سردش بود! دلم رابرایش سوزاندم! گرمش که شد باخاکسترش نوشت خداحافظ ...
اکنون که بدون تو نشستیم با خاطره هایت همه جا دست به دست ایم
میروی یک روز و با خود میبری روح مرا
اگه نبودم بهم قول بده واسه هیچکس اونجور که با من مهربون بودی،مهربون نباشی
دوسِت دارم به اندازهیِ تمومه آدمایِ دوست نداشتنیه زندگیم..!
فقط ویترین خوبی باش ، این روزا دیگه کسی به ذاتت و ته دلت کاری نداره
زیر خودم را خط کشیدم که مهم باشم.اما دیگران فکر کردند غلط املایی ام پاکم کردند.
دوش در خوابم در آغوش آمدی وین نپندارم که بینم جز به خواب
غالبا در هر تصادف می رود چیزی ز دست لحظه ی برخورد چشمت با نگاهم دل برفت