یکشنبه , ۱۵ مهر ۱۴۰۳
پشت نگاهم سرزمینی حیرت انگیز استابری نمی بارد ولی خاکش غزل خیز استبا یاد چشمت میسرایم یک غزل با عشقاما ردیف و قافیه با غم گلاویز استحال وهوای شعر من ابری وبارانی ست حال وهوای شاعرش همرنگ پاییز است مضمون تویی که بیت هایم با حضور تو ایهام تلخی دارد و از شِکوِه لبریز استپر پر زدم شاید بگویی دوستت دارم پر پر زدم دیدم لبت درگیر پرهیز استاعجاز دارد نور تو پروانه خواهم شداز پیله تا پروانگ...
نمیدونم عشق دل چی داری تونگاهت ضربان قلب من میره بالاکنارت...
سکوت و نگاه..والا نت خاموشی..نیایشگری....
نگاهت، در دلم، گردیده روشن؛صفا داده، به جانم؛ همچو گلشن؛من از، حسّ نهانِ جان سرایم:فدایت، شورشِ جامِ دلِ من!شاعر: زهرا حکیمی بافقیکتاب: دل گویه های بانوی احساس...
نگاهت بر دلم، «احساس» می کاشت؛ستاره، چشمکِ نابِ تو را داشت؛کجایی؛ تا که باز از بسترِ مِهر،کنم بوسه، زِ لب های تو برداشت؟!شاعر: زهرا حکیمی بافقیکتاب: دل گویه های بانوی احساس...
نگاهت مثلِ دریاهای آبی ست؛طراوت دارد و، مانندِ آبی ست؛و دور از جان کند، حسّ عطش را؛چو جامِ آن، گرفتارِ سرابی ست!شاعر: زهرا حکیمی بافقیکتاب: دل گویه های بانوی احساس...
کاشاز چشم اش بیافتد آن نگاه آریا ابراهیمی...
نیم نگاه تو می ارزه به صدتا نگاه...
لبخندو نگاهت به کنارمن به صدایت چقدر محتاجم...
و نگاهیپنجرهبارانشد..!...
یک نگاه از تو و در باختنِ جان از من...!...
نگاه در نگاه گره می خوردمی شکوفد عشق...
ما را نگاهى از تو️تمام است ، اگر کنى ......
قدرتِ عشق بنازم که به یک تیر نگاهجانِ شیرین بسپارند دو بیگانه به هم !...
هر جا که هستی، نگاهِ خدا سمتت عزیزترینم. زمستونت گرم، یلدات مبارک جانم......
یلدا شب چشمان توستیک عمر نگاهت کنموقت کم می آورم...
بمان که فلسفه این شب دراز این استکه یک دقیقه بیشتر تو را نگاه کنم...
روزگاری یک تبسم یک نگاهخوشتر از گرمای صد آغوش بود...
تا نگاهم بکنی از هیجان خواهم مُردآنکه با چشم خود آدم بکشد قاتل نیست...
نگاهتو گره بزن به من؛حس امنیت میکنم! وقتی که تو درگیر منی...️️️...
چه خوش لحظه هایی کهدزدانه از همنگاهی ربودیم و رازی نهفتیم...
پدر همان کسی استهرگز سایه منت مهرش راحتی در نگاهش ندیدم...
یک جا بماننگاه گندمزاربه هم می ریزد...
از بس که مواظب بودمکسى را نشکنمبه خود که نگاه میکنمتکه تکه ام......
دزدکی نگاهت می کنمتو لبخند می زنی من جادو می شوم .....
عشق یعنی از نگاه کردن بهش سیر نشی حتیوقتی اون نگات نمیکنه...
ضرب آن نیم نگاهت به دلمکل ضربان دلم را زد به هم...
خوشبختی یعنی همه چیزت پیش یه نفر باشهدلت،فکرت،نگاهت...
ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در آن چیزی که بدان می نگری...
نگاهتو ازم نگیر صدام بزن پیش همهکیه ندونه ما دو تاحواسمون پیش همه......
*گل طلایی*عمرم نداد قدکم آوردم نگاهدنیا!...
در گیر یک نگاه تو شد روزگار من......
سوختمچه آتشی نگاه تو دارد...
من تمام حس های خوبِ در دنیا را تنها با نگاه به چشمان توخواهم چشید...
عشق به هستی در اعماق نگاهتان متبلور است.روز ناشنوایان گرامی باد....
سیری ز دیدن تو ندارد نگاه من...
کاری که نگاه تو شبی با دل ما کردبا خلق نکرده استنه چنگیزنه تاتار...
خوشبختی یعنی مالکیت یک نگاه...
دست مرا بگیر که باغ نگاه توچندان شکوفه ریخت که هوش از سرم ربود...
بند بند قلب من وابسته ی چشمان توستپاره می گردد همهوقتی نگاهم می کنی...
نگاهت آباد ای عشق!اما،پلک بر هم زدنتخانه خرابم کرده است...