چه کسی گفته که مستی فقط از جامِ شراب است؟ من از میخانه چشمان تو هر لحظه خرابم
دوست داشتنت در من زیسته است سالهاست من روز عشق را از چشمان تو میشناسم
چشم تو معدن زیبایی و آرامش و راز عاشقم، عاشق چشمان تو ای حضرت ناز
میدانی من زیباترین زن میشوم اگر تنها در آیینه ی چشمان تو تفسیر شوم ❤️
چشمانِ تو شبچراغِ تاریکِ من است
تنها در قاب چشمان توست که عکس من از ته دل لبخند می زند.
جهانم تاریک است دور از چشمانِ سیاه تو متن:محمد پاک مهر
تنها پیغمبری که به آن ایمان دارم چشمان توست بدون کتاب معجزه آوردن کار هرکسی نیست
تمام نگاهم به چشمان توست دلم گرم گرمای دستان توست چه کردی تو با من در این روزگار که دائم وجودم پریشان توست
چشمان تو مانند سیاه چاله ایست که مرا به درون خود می کشد
حال من بسته به چشمانِ تو در تغییر است
از حالت پاییزی چشمان تو پیداست تقویم من امسال پر از روز مباداست
عید قربان آمدو عیدم شده چشمان تو ای به قربان نگاهت جان من قربان تو
نه که چشمان تو سرشار محبت باشد منِ بیچاره ز بیچارگی ام عاشق آنها شده ام !
الماس دو چشمان تو باعث شده قطعا برافت شدیدی که در این نرخ طلا شد
سر زیبایی چشمان تو دعوا شده است بین ماه و من و یک عده اساتید هنر
چقدر چلچراغ چقدر چلچراغ از یک چراغ چشمان تو
نیازی به دریا نیست، برای غرق شدن چشمان تو کافیست..!
تنها در قاب چشمان توست که عکس من از ته دل لبخند می زند...
جرم من عاشق شدنم بود و زندانم چشمان تو
سال نو می شود... با برق چشمان تو آنجا که هم تو می خندی و هم لب های بهار!
کل طهران شده چشمان تو و قصهٔ تو حال شمران غمبار شده، عجب فاجعه ای!!!
چشمان تو بازارچه ی نازفروشی است... یک عالمه دل پیش تو سرگرم خرید است
جمعه بهانه است من تمام روزهای هفته منگ چشمان توام