تو باشی دست غم در کوچه های عشق زنجیر است به جز یاد شما هر یاد دیگر دست و پاگیر است
یاد دلنشینت ای امید جان هر کجا روم روانه با منست
ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟
من خاطرم... از دیروزها هست و همین امروز از فردا و فرداها تو یاد هست؟!
پرپر شدم شبیه گلی در هجوم باد آن کیست تا بیاورد اینک مرا به یاد...
و یاد روشن ِ تو آفتاب است مرا و عشق چیست به جز روشنایِ یادِ کسی...
آنچه در یادش نمانده یاد ماست
شب رسید و درد عشقت باز هم شدت گرفت مثل دندان درد، شب ها یاد آدم میکنی...
ز دیده... می روی اما... نمی روی از یاد...
درد آورست این که بفهمی دلبر ت عمریست هرشب به یاد دیگری در بسترت خواب است
عطر موهایت در باد طعم چشمانت در یاد..
زن میتواند چنان نفرت بیاموزد که دلبری را از یاد ببرد.
سلامتی اون رفیقی... که پیشمون نیست ولی تو قلبمونه! به یادمون نیست ولی تو یادمونه! بی خیالمونه ولی همش تو خیالمونه!
وقتی عشق به پایان میرسد بدان که عشق نبوده است عشق را باید زندگی کرد نه آنکه به یاد آورد.
عشقت به دلم درآمد و شاد برفت باز آمد و رَختِ خویش بنهاد برفت ! گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت
صدای تیشه فرهاد دوباره میکشد فریاد که ای شیرینتر از جانم چرا بردی مرا از یاد...
مثل خاراندن یک زخم پس از خوب شدن، یادیکعشقعذابیستکهلذتدارد
یک نفس بی یاد جانان بر نمی آید مرا
شاید کسی که با او خندیده ای را فراموش کنی، اما هرگز کسی را که با او گریسته ای از یاد نخواهی برد...
مرا به یاد خیابانی بیندار پُر از پاییز و مردی که... دست هایم را به مهر می گرفت!
عاشقت بودم ولی، ناجور سوزاندی مرا.. نقره داغش می کنم دل را ؛ اگر یادت کند..
یاد آن شب که دلش را به دلم داد بخیر...
یادم نمیکنی و ز یادم نمیروی ! یادت بخیر یار فراموشکار من...
پنجشنبه است فاتحه ای بفرستیم برای تمام آنهایی که در بین ما نیستند ولی دعاهایشان هنوز کارگشاست و یادشان همیشه با ماست