متن هوشنگ ابتهاج
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات هوشنگ ابتهاج
نگاهت می ڪنم خاموش و خاموشی زبان دارد؛
زبانِ عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد..!
آری آن روز چو میرفت کسی !
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر ؟.... 🥀
ساحت ِ گور ِ تو سَروستان شد ... !
ای عزیز ِ دل ِ 😔
تو کدامین سروی؟ !
نتوانستم
که بگویم
دلم اینجا مانده است ....
من پی گمشده ام آمده ام ..
ارغوانم را می خواهم...
اه در خانه خود بیگانه ام !
آن سوی پنجره
وای، ارغوان داشت
نگاهم می کرد 🥀 .
عشق، شادیست
عشق ،آزادیست
عشق ،آغاز آدمی زادیست
عشق، آتش به سینه داشتن است
دم همت براو گماشتن است
عشق ،شوری زخود فزاینده ست
زایش کهکشان زایندهست
تپش نبض باغ در دانه ست
در شب پیله رقص پروانه ست
جنبشی در نهفت پرده ی جان
در بُن جان زندگی پنهان...
امشب به قصه ی دل من گوش می کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می کنی..!
سر زلف تو کو ؟ مشک ترم کو ؟
لب نوشت ، شراب و شکرم کو ؟
کجا شد ناز اندامت ؟ کجا شد ؟
دریغا ، شاخه ی نیلوفرم کو ؟
شکفتی چون گل و پژمرده ای از من
خزانم دیدی و آزردی از من
به آوردی، وگرنه با چنین ناز
اگر دل داشتم می بردی از من
پری بودی و با من راز کردی
به ناز و عشوه عشق آغاز کردی
مرا آواز دادی ، چون رسیدم
کبوتر گشتی و پرواز کردی
پیش تو جامه در برم نعره زند که بر درم
آمدمت که بنگرم گریه نمی دهد امان...
- هوشنگ ابتهاج -
من خدا را هر لحظه میبینم
در تمام رخِ صورت تو
آروین شاه حسینی