پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
از زمانی که راه رفتن با رکاب عقل را آموختم، همیشه در حد فاصل آگاهی از امری و تحقق آن امر، ترس و اشتیاقی سرشار وجودم را فرا می گرفت. به همین خاطر آشفتگی و تلاطم عجیبی را در این حد فاصل پذیرا می شدم. به قدری با ترس و تربیتی توأم با ترس به بار نشسته بودم که هر اتفاق تازه ای چون چنبره ماری مرا در خود محصور کرده و راه تنفس ام را می بست. بدون شک مسدود شدن راه حیات جسم، حضورش را به پایان می رساند. در یک لحظه! اما مسدود شدن مجرای زندگی روح، به تدریج و رف...
جسم اگر زندانی شود انسان راه چاره ای جویا شده، رهایی حاصل می شود. اما اگر روح خود را محصور در میله های زندان ببیند چه بسا خو گرفته، آن را حقیقتی در حیاتش معنا می کند....
تو جانم را بغل کردیو درد از جسم ِ من پَر زدعجب شوری به پا کردیسراسر شعرِ نابی که!شیما رحمانی...
✍🏻دلم میخواهد برای فرار از روزمرگی ها راهی پیدا کنم یک راه زیر زمینی یا تونلی رو به سرزمین عجایب ،سرزمینی بی قانون و بی قاعده،با اتفاقاتی عجیب و ماجراجویانه،سرزمینی خیال انگیز و رویایی ،بدون باید ها و نبایدها؛با کلیدی سحر آمیز از سه پر ؛ کوچک و کوچکتر شوم آنقدر کوچک که جسمم بر روحم سنگینی نکند؛ خودم را بردارم و به سرزمین عجایب بروم ؛روحم را از دالانهای آیینه به تونل هایی از نور بکشانم انجایی که دیگر دست و پاهایم سنگین تر از بال رویاهایم نباشد ،...
جسم فقط وسیله ای است که روح را حمل می کند....
سرتاسر بدن شما چیزی جز اندیشههای شما نیست ! یعنی آنطور که شما خود را میبینید ، اگر زنجیرهایی که بر روی افکار شماست بشکنید ، زنجیرهای جسم شما هم از هم میگسلد ......
ای نیمهی پنهان من! دوری ولی نزدیکبا روح خود تسخیر کن جسم شرورم را...
جسمم را ...گوری نگه میدارد و نامم را سنگییادم را نمی دانم!!شاید هیچکس...
عشق را باید با تمام گستردگیاش پذیرفت ...تنها در جسم نمیتوان پیدایش کرد ، بلکه در جسم و روح و هوا ، در آینه ، در خواب ، در نفسکشیدنها ، انگار به ریه میرود و آدم مدام احساس میکند که دارد بزرگ میشود ......
ورزش به عنوان یکی از مهمترین ارکان تأمین شادابی و سلامتی جسم و روح و نیز شاخص اصلی اجتماعی و فرهنگی در زندگی امروز نقشی اساسی و بنیادی دارد وبرهمین اساس نه تنها یک روز، بلکه تمام روزها وساعات زندگی را تحت الشعاع قرار میدهدروز ورزش و تربیت بدنی مبارک باد...