چهارشنبه , ۱۴ آذر ۱۴۰۳
چه میشد ...خوشبختی چتری میشد بر سرزمینمهیچ دختری ... هیچ دردی در پستوی قلبش نداشتهیچ پسری ...هیچ غمی در عمق ذهنش نداشتچه میشد غم خنده میزد خوشحالی دوباره جولان می دادهر روز باران می باریدلبهای افسرده دوباره می خندیدرنگ شادی بر صورت هامان می پاشیدفاجعه در عمق دردهایش می خندیدچه میشد ... کسی شبها در دردهایش نمی خزیدهمه چیز روبراه میشدکسی به سرزمین ام نمی گریید نمی خندید ... ابراهیمی فرد(رعناابرا)...
از عطرِ بهار نارنج های حیاط مان،نویدی از عشق می رسد!به گمانم خوشبختی،اینبار پشت در خانه ماست......
هیچوقت نباید به دنبال خوشبختی کامل بود. غیرممکن است بتوان کسی را در این دنیا پیدا کرد که صد در صد خوشبخت باشد. باید به زیبایی های کوچک زندگی بسنده کرده و آن ها را در کنار هم چید، درست مثل یک جاده. در آن صورت است که وقتی برگردی و پشت سرت را نگاه کنی، میبینی چه مسیر طولانی ای را به سمت خوشبختی طی کرده ای.- کمی قبل از خوشبختی- انیس لودیگ...
بهترین ها رو که داشته باشی ...یعنی خوش بخت ترین آدم روی زمینیبهترین ها هیچ وقت برات کم نمیگذارنهیچ وقت برات کلاس نمیگذارنهمیشه هواتو دارنددوست داشتنشون سبز است و دنیاشون آبیدلی دارند بزرگ ...که اقیانوس آرامش در درونش گم میشهبهترین ها رو که در زندگیت داشته باشییعنی همه چی داری ...دریایی پر از خوشبختی ...امواجی پر از انرژی های مثبتو حال خوبی بی مثال ...بهترین ها ...هیچ وقت در هیچ رابطه ای کوتاهی نمی کنندهمیشه حواسشون ب...
خوشبختی همان لحظه ای ست،که احساس میکنی خدا کنارت نشستهو تو به احترامش،به انسانی محبت می کنی …...
مجبور بودیم ب این دوری اجباری...باید مدتی تحت مراقبت میبودم تا همچی خوب پیش بره...هرموقع ک زنگ میزد سریع میگفت فک نکنی زنگ زدم ک حال وروجک بابا رو بپرسما،اصلا اینطور نیس،فقط میخوام حال تو خوب باشع،مطمئنم کن ک حالت خوبع...و اگ بگم کیلوکیلو قند تو دلم آب میشد دروغ نگفتم...چقدر این مرد برام جذاب و دلنشین بود...چقد صداش آرومم میکرد...هربار ک بهونه گیر و دلتنگ میشدم خیلی ماهرانه آرومم میکرد،گوشیم زنگ خورد نیم رخ جذابش نشون میداد ک خودشع،،،سریع جواب دا...
هماهنگی و همراهی جان و جسم برای داشتن احساس خوشبختی کافیست وقتی در کنار کسی هستی اما روحت در جای دیگری پرسه می زند تو هرگز شاد کام نخواهی بود از همین روست که بدن را قفس تعبیر کرده اند و تو را مرغ باغ ملکوتسولماز رضایی...
من رمز واقعی خوشبختی را کشف کردم !و اون اینه که باید تو زمان حال زندگی کرد و اصلا افسوس گذشته رو نخورد ؛ مهم اینه که آدم بتونه با چیزهای کوچیک خیلی خوش باشه ......
ومن چشم هایت رابرایِ بوسیدن . . .شانه ات رابرایِ درآغوش کشیدن . . .وآغوشت را،برایِ چشیدنِ خوشبختی نیازدارم . . ....
مازیتوفسکی :اینقدر صبر نکن براى جمعه ، براى تابستونبراى زندگى ، براى اینکه یکى بیاد و عاشقت بشه ، خوشبختى زمانى بدست میاد که از صبر کردن دست بکشى و از همین لحظه اى که توش هستى بیشترین استفاده رو ببری!...
دیروز داشتم فکر می کردم که خوشبختی چیه ؟ اگه همین الان بری توی خیابون و تصادفی جلوی آدما رو بگیری و ازشون بپرسی که ، احساس خوشبختی می کنید !؟پیر و جَوون ، زن و مرد همشون بعد از یه نگاه کوتاه به اطرافشون ، از آسمون خراش ها و بوتیک هایی که قیمت لباس هاشون با دیه مون برابره ، تا سطل آشغال های فلزی و ایستگاه های اتوبوس ، یه لبخند بغض آلود می زنن و شونه هاشون رو بالا میندازن و میگن :《 چی بگم ؟ نه ! 》خوشبختی چیز هاییه که نداریم ؟ اما من فکر می...
لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم ، غافل از آنکه لحظه ها همان خوشبختی بودند ......
خوشبخت بودن و خوشبخت ماندن به مدت زمانی بستگی دارد که شما علتِ خوشبختی تان را به دیگران بازگو نکرده باشیدو بعد از فاش شدنش باید منتظر اتفاقات غیر منتظره باشیدتا حال دلتان زیر و رو شود!پس سعی کنید هرگز "هرکسی" را از حالِ خوبِ روزهایتان باخبر نسازید!هرکسی با دیدنِ لبخندتان شاد نمیشودو یک چشمِ دیدن نداشتن کافیستبرای از هم پاچیدنِ حالِ خوبتان!...
گاهی دلت میلرزد با لبخندیعاشق میشوی با نگاهی...و از آن روز است که دائم تفال میزنی و راز غیب میجوییمیشود؟میشود دستانت را بگیرم؟حلقه ایی خاص در دستی بیندازم که بپیچد دور قلبت...حلقه ایی که میگوید: نرو! نرو جان دل...نرو و بمان به پای کسی که با تمام زیبایی و حیایش قلبت را به نام خودش کرده...بمان!تنهایش نگذار...او نمیگوید ولی شب های زیادی کابوس نبودنت رامیگذراند...میشود؟میشود به چشمان تو زل بزنم از شوق لبریز بشوم و مکان از دستم خارج بش...
خوشبختی ...یعنی اینکه بدانیکسی که دوستش داریتمام حواسش به تو هستو قلبش فقط برای تو می تپدرعنا ابراهیمی فرد (رعناابرا)...
خوشبختیبا یکلبخند آغاز می شود...!...
شیشه های شفاف سرد یخیاز بلور های تنگ آسمانهمچنان ....می بارد و می باردو دخترانی که عاشق برف اندزیر چراغ می ایستندتا روزی ...دانه های متشخص برف رادر میان اوهام برفی اشاندر میان خیال های شیرین سپید هجا کنندو تکرار کنند زیستن را ... خندیدن را ... و نگاه کردن راآه ...برف ، برف ، برفبه تو نگاه می کنمبه تو که جواهر نشان روزی هستیکه از خوشبختی مطلقی می آییو می روی ...تا واژه ی ساده خوشبختی را...
شاید خوشبختی همان لبخندی بود که ماسک از مردم دنیا دریغ کرد • ͡•نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده...
اگر میخای یه پسر بره دیگه برنگرده فقط بهش بگو.. تو نمیتونی منو خوشبخت کنی...
عشق تو نقل و نباتهدلم عاشق چشاته بی تو ،تو قفس میمیرمبی تو یه پاییز سردمتو دلیل زندگیمیعلت دیوونگیمیدستامو اگر نگیریمثل برگی، زرد زردمپر بزن به سمت خونم تویی آب و تویی دونمکنارم اگه نباشیمن سرابی پره دردمتو شدی دارو ندارمتموم صبر وقرارمشمع خوشبختی من شوتا خودم دورت بگردمکوثر مرادی فر...
خوشبختی یعنی من و تو بشیم ما...
باتو بودن چیزیه ک بهش میگم خوشبختی...
خوشبختی واقعی رو کسی تجربه میکنه که بهترین دوستش مادرشه ...الهی خودم دورت بگردم نفسم ♥️💋...
هر زن هر چقدر هم که قدرتمند باشدخوشبختی اش رابا دو مرد تعریف میکند..!اول پدر ❤️که الفبای امنیت و عشق را به او می آموزد✨و دوم یاری که تمام دوست داشتنش رااز آغوش همه ی زنان برمیدارد و به پای اومی ریزد 🌟...
اگه کسی رو در زندگیت داریکه میتونی در مورد اتفاقای روزمره باهاش صحبت کنیو شنونده ی خوبی برای درد و دل های زندگیتهبدون که دلیلی برای خوشحالیو احساس خوشبختی در زندگیت داری...
آخرش یک نفر از راه می رسدکه بودنش جبرانِ تمامِ نبودن هاستجبرانِ تمامِ بی انصافی ها و شکستن ها …یکی که با جادویِ حضورش دنیایِ تو را متحول می کند …جوری تو را می بیند که هیچ کس ندیده …جوری تو را می شنود که هیچ کس نشِنیده …و جوری روحِ خسته تو را از عشق و محبت اشباع می کندکه با وجود او دیگر نه آرزویی می ماند برایِ نرسیدنو نه حسرت و اندوهی برای خوردن …دستش را که گرفتی در چشمانش که نگاه کردی بگو:تو مثل باران هستیبارانی از گلبارا...
حیاطی کوچک وُطنابی بستهباد به پرواز درآورد رخت ها را□خوشبختی!وقتی انسانی نیست!!!...
در قاصدکها دنبالش میگشتمدر آینه ها می جستماز سیب می پرسیدمصدفها دور بودندبه باران نرسیدممن در پی خوشبختی از نفس افتاده بودمکه تو دستم را گرفتیومن فقط عشق را به خاطر می آورم!مهدیه باریکانی...
خوشبختی و آرامش همین در کنار هم بودن هاست...
صبح طلوع دوباره خوشبختی و آرامشو امید دیگری استبگشای دلت رابه مهربانیو عشق رادر قلبت مهمان کنبدون شک شکوفه های خوشبختی و آرامشدر زندگیت گل خواهدکرد....
خوشبختی و آرامش همین درکنار هم بودن هاست !همین دوست داشتن هاستخوشبختی و آرامش همین لحظه های ماست !همین ثانیه هاییست که در شتاب زندگی گمشان کرده ایم ....
آخرین ضربه ات اساسی بودهدف را خوب نشانه گرفتی!دستمریزاد دلبر جان!دستمریزاد...تَبرِ قلبت را به ریشه ام زده ایخیالت آسوده!چنان از پا افتاده ام ،که دیگریارای برخاستنم نیستحالا دیگر آسوده بار سفرت را ببند!اگر در نبودِ منخوشبختی انتظارت را می کشدپس برو ...برو و مرا در این مرداب درد و تنهاییتنها رها کنبرو به قول ها و عهدهای شکسته ات...به آن همه وعده های پوچ و دروغینت...به من...به تنهاییم...به نابودیم...به سیاهیِ بخ...
محبوب زیبای منمن خوشبختی در این عالم را از نگاه پر مهر شما میدانم.وقتی شما لبخند میزنید،اینکه دلیل این حال قشنگ من باشم، روحم را تازه می کند.آقای مهربانمما در انتظار دیدن چشم های دلبرانه شما جوانی مان را از دست دادیم.تا فرصت اندکی برای مان باقی مانده، ما را از دیدن آن دو چشم بی همتا و کمان ابروی تانمحروم نکنید....
سالها دور بودی و حالا نزدیک شدیای هم آغوش شب و روزهای منفصل بغض ها را گذراندیمای تنت بوی بهارامروز با هم، بهار را تحویل می گیریممی خواهم خوشبختی را به گیسوانت سنجاق کنمتا دیگر بهار پایان غمگینی نداشته باشد...
خوابهایم بوی تو را می دهندبوی سال کبیسه ای که تو آن را نو می کنیبهار می آید و می نشینددر گوشه ی سفره ی هفت سینو خوشبختی ام را تماشا می کند.دست می کشد بر سبزهسیب را بو می کندسنجد را می شماردسمنو را مزمزه می کندو ساعت را نگه می داردبر دقایق نفسهایتو می گذارد اسفند با یک روز بیشترشبه تمامِ خوشیهایم ببالد.خوابهایمبوی تو را می دهندبوی سالی نوبا تصویر من و تو در آینهکه بی دغدغه می خندیمو شکوفه می دهیم......
خدا بهترین همراه است برای آرزوهایی که داریم ، برای حالِ خوبی که آرزو داریم و برای دردهایی که برای کشیدنشان طاقتی نداریم !بالاخره روزی ، آسمانمان میزبانِ رنگین کمانِ همدلی می شود و لب هایمان دوباره فرصتی برای خنده دارند . خدا آماده است برای شنیدن ،جهان آماده است برای تغییر و انرژی های خوب ، آماده اند برای معجزه ...صبر کردن را یاد بگیر...اگر امروز تجربه ی خوبی نداشتی جا نزن.اگر امروز احساس خوبی به زندگی ات نداشتی، حوصله کن.همه چیز به وق...
چقدر دنیا می تواند جای امنی باشد وقتی تو هستی و می توانم هر زمان که بخواهم صدایت کنم و پشتم، دلم، جهآنم به بودن ات گرم باشد !😍دلم قرص باشد که زندگی آنقدرها هم که شنیده ایم بی رحم و به دور از عاطفه نیست، تلخی هایش موقتی اند و من بهانه ی بزرگی دارم که خوشبختی ام را هر روز فریاد بزنم...بگویم که هنوز هم می توان حالِ خوشِ زندگی را نفس کشید !خوشبختی قدم های توی عزیزترین است که گاهی به اتاق هامان سر می زند که ببیند کجای عالمیم و حالِ دلمان خوب است...
بیا و بی بهانه بند آغوشم شوگره بزن چشمانم را در مسیراتفاقات ارغوانیه تبسمعبورم ده بی تکلف و سادهاز صداقت نیلوفرها تا عشوه گری نازهاعاشق ترم کن میان دلبستگی ها و وارستگیهای قرمزو بلوطی مردمک دیدگانت!پروازم ده در ساقه های نازک نیازاز واماندگی های رقت انگیز؛تا انتظارهای تلخ شب بیداری!فرو بپاشانم در مرزهای بی شمار وامنیت داغ آغوشترمز عبورم بده از صاعقه ی روشن حروف اسمتبگذار تا جلد آغوشت شومبگذار راحت به خوشبختیِ مان ...
به تو فکر می کردم؛خوشبختی از پنجره سرک کشید!...
خوشحالم، چرا که می دانم حداقل یک نفر خوشحال است...
خوشبختی میتونهداشتن آدمی باشه که بلده حتی از راه دور هم ، حالتو خوب کنه ......
بوی عشق میدهی بوی بهشت چه خوشبختم که خداسرنوشت مرا با تو نوشت...
خوشبختی همین استکه هر روز تو کنارم ، باشی و بس...
تو را دارم...و این برای یک عمر خوشبختیکافیست...حمیدرضا عبداللهی...
تو بمانخوشبخت شدنت با من...
با تو بودن چیزیه که بهش میگم خوشبختی...
خوشبَختی چه ساده است! پایِ تو که میان باشد، این واژه یعنی تو!...
هنوز خوشبختی نفس می کشددر هر قهقه مستانه کودکان...و هنوز عشق ضربان دارد...در بین گیس های دخترککه با دستان پینه بسته پدر بافته می شود...هر چند ضعیف...اماهنوز خوشبختی نفس می کشد...و عشق ضربان دارد......
تو هستیبهمن هم همین جاستزمستان هم میباردخوشبختی بالای سرمانخدا ناظر عشقمانو منی ڪه خوب بلدمچطور قدر این همہ خوشبختی رابدانم ......
خوشبختی مثل آن قصرهایی در داستان های پریان است که توسط اژدها محافظت می شود: باید مبارزه کنیم تا بتوانیم آن را فتح کنیم....