متن احساسی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات احساسی
دلتنگی همیشه برای آدما نیس
گاهی برای راه رفتن کنار اتوبان
گاهی برای یه دل سیر تنها بودن...
گاهی بدون هیچ دلیلی دلتنگی، برا هیچ کس و هیچ چیز
فقط دلتنگی....
شاید برای خودت، شاید برای خندیدن توی بارون
و تو هر بار آرام آرام، نا آرام تر از روزای...
ما احساسیا ، به عشقمون تا تهش مینازیم
ما احساسیا ، خونمونو با عشق میسازیم
ما احساسیا ، هر چی داریمو رو میکنیم
یه عشقِ واقعی میخوایم ، ولی تهش میبازیم
ما احساسیا به این زندگی زیادی خوش بینیم
عذابِ وجدان میگیریم وقتی
با دوستمون دعوا میشه و بهش فحش...
مرد گریه می کند
عبارت غلط \مرد گریه نمی کند \ را دور بیندازیم ..
اصرار به حفظ باورهای غلط هیچ افتخاری برایمان ندارد .
مردی که هیچوقت گریه نمی کند لزوما قوی نیست بلکه ممکن است احساسات انسانی خود را سرکوب کند و آسیب عمیق تری ببیند،
اجازه دهیم...
مرا با اسم کوچکم صدا بزن
تا زنده بودنم را باور کنم
و امشب از خدا بپرسید ،قدر و قیمتِ دلهایِ ساده ای که به سادگی شکستید چند؟
دعای شمایی که ،
دلها شکسته اید و گونه ها، تَر کرده اید و از دلِ ساده دلها خواب و آرام و قرار گرفته اید،
بالا نمی رود هرگز!
می توان زیبا زیست…
نه چنان سخت که از عاطفه دلگیر شویم.
نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بد و خوب!
لحظه ها میگذرند
گرم باشیم پر از فکر و امید…
عشق باشیم و سراسر خورشید…
عطیه چک نژادیان
ملاقات تو رازی آتش افروز و سکر آور است
آرزویی در پس هر لحظه و جاذبه ای مدام
مجموعه ای از لطیف ترین بهانه های زندگی
اینگونه است که تو را ساده و بیشمار
دوست دارم و صدای سخنت را که ...
\از صدای سخن عشق
ندیدم خوشتر\...
سولماز رضایی
ای شکوفه ی لبخند، ای نجابت رویش تو کیستی که از نبودنت آسمان غمگین وزمین خشک وپاییز زودتر از همیشه از راه می رسد
امابا تو بهار طعم بهار نارنج دارد و جهان حریر چشمانت را بر سردر خود می آویزد ،با یادت گل ها قد می افرازند ودرختان خلعت...
هنوز که هنوز است
شب ها تا عکست را بغل نکنم خوابم نمی برد.
هنوز صبح ها با یادت وشوق دیدن دوباره ات از خواب بر می خیزم
آری
رفتی
اما تمام خاطراتت با من زندگی می کنند
در باران با تو قدم می زنم،گاهی به یادت به همان رستوران...
گاهی باید رها کرد و رفت.
درست پشت دنیای این آدم ها قایم شد.
تنها از تو یک ارثیه به جا بماند، تا بارانی شود که بر سر عاشقان فراموشکار این شهر می بارد.
گاهی باید رها کرد و رفت، تا بدانند اگر مانده بودی، عاشق بودی، وگرنه رفتن را...