هیچکس رو ندیدم من از تو زیباتر هیچکس رو نشناختم من از تو خاص تر به هیچکسی هم نگاه نکردم تویی که از فکرم میگذری هیچکس رو نشناختم من از تو خاص تر... _برگردانِ قسمتی از ترانه عاشقانه ترکی
از خودمُ زندگیم حالم بهم میخوره از شما دوستِ عزیز حالم بهم میخوره لحظه به لحظه هر روز، حتی تو عیدِ نوروز لحظه ی سالِ تحویل حالم بهم میخوره از همه این بازیا،از همه ی شادیا حالم بهم میخوره... _برشی از ترانه
تو آخرین دقایق صبرم تورو بهم داد وقتی بریده بودم عشق اتفاق افتاد... _برشی از ترانه
عشق یعنی صد سالِ دیگم بهش حسی که داری تویِ دلت جوونه عشق یعنی همه بفهمن برای اون چه کردی ولی خودش ندونه… _برشی از ترانه
میترسم دلت ،میترسم دلت میترسم دلت، آی... میترسم دلت چهار فصل و واسم زمستون کنه دلم رو بدزده بخواد خون کنه بازم حالمو حال مجنون کنه... یا آباد این شهرُ ویرون کنه یه تصویری شه تو ذهنم یهو ته قلبمو تا ابد خون کنه... _برشی از ترانه
من فکر کنم جهان دیگری هم هست! خدا بگو جهان دیگری داری؟ که قطعا عشق یک وجود نامیراست! _برشی از ترانه
دِﻳﺖِ آﺧﺮ ﻓﺮودﮔﺎه اﻣﺎم ﻣﻴﺸﺪن ﺧﻴﺮه ﺑﻪ ﭘﺎﻫﺎی ﺗﻮ ﻧﮕﺎم! ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎی ﺧﻴﺲ ﻣﻴﺰدی ﺑﺎز ﺻﺪام ﻳﻪ ﻣﻮزﻳﮏ ﺗﻮی ﮔﻮﺷﻢ! ﭘﻠﻰ ﻣﻴﺸﺪ ﻣﺪام ﭼﺸﺎﻣﻮ ﺑﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﻧﺒﻴﻨﻢ ﻣﻴﻜﻨﻰ ﭘﺮواز ﺗﻮ ﻣﻴﺮی و رو ﻣﻦ ﻣﻴﺨﻮره اﺳﻢ ﺳﺮﺑﺎز اﺻﺮارم اﻳﻨﻪ ﺑﺒﻴﻨﻤﺖ ﻋﺰﻳﺰم ﺑﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺗﺎرﻳﺦ اﻋﺰاﻣﻢ ﻓﺮداس! _برشی از ترانه
تو اومدی تا فکر روزای تلخِ گذشته از سَرم وا شه من ضربه خوردم تا قوی تر شم، فردای من میتونه زیبا شه هر اتفاقی که برام افتاد شاید دلیلِ محکمی داره وقتی ورق برگرده میبینی این زندگی به من بدهکاره این زندگی به من بدهکاره باید منو باور کنی...
حالِ دلمو بد نکن! دستِ دلمو رد نکن خودت میدونی اگه بمونی بهشت همین جاست... _برشی از ترانه
عاشقان، عاشقان تازه به تازه از بهاران چه خبر ؟ از بهار، از گل و باغ و بوی باران، چه خبر؟ چه خبر از بهاران؟ _برشی از ترانه
ندونسته دلمو به غریبه سپردم! اون غریبه رو ساده شمردم گولِ چشم سیاهشو خوردم! رفت از این شهر که دلم رو به خون بکشونه! جون من رو به لب برسونه جای دیگه آتیش بسوزونه! ندونستم که غریبه هر چی باشه یه غریبست! _برشی از ترانه
هرجا که دلی شکسته دیدی یادی زِ دلِ شکسته ام کن هرجا به قفس پرنده ای بود یاد از پروبالِ بسته ام کن یادی ز دلِ شکسته ام کن یادی ز دلِ شکسته ام کن... _برشی از ترانه قدیمی
چشم و دلم روشن این چه یاریه هوار هوارم شدی دار و ندارم دلم بنده دلم بنده به اسمت که گلو بنده به اون صورت خوش خنده ... تو رقص ماه و کارونی مثل شوق نی امبونی جنون عشق مجنونی ... دلم رامه به پای نیگای تو خیامه چشای سیای...
بخوان زیر باران که یار توام ﺗﻮ ﻋﻴﺪ ﻣﻨﻰ ﻣﻦ ﺑﻬﺎر ﺗﻮام!! اﮔﺮ ﺷﺐ ﺗﺒﺮ ﻣﻴﺰﻧﺪ، نیفتاده ام ﻛﻪ در ﺳﺎﻳﻪ ﺳﺎر ﺗﻮام ﺑﮕﻮ ﺑﺎ زﻣﻴﻦ و زﻣﺎن ﻛﻪ ﺗﺎ آﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺲ بی قرار توام ﺗﻮ در ﺷﺐ ﻣﻦ جوانه ی نوری بیا ﻛﻪ ﻣﺮا ﻧﻤﺎﻧﺪه ﺻﺒﻮری ﺑﻪ ﺷﻌﺮ ﺷﺒﺎﻧﻪ...
در این نوروز کیان دلت خرم به جهان لبت پر خنده باشد گل خوشبختی بچین الهی سال نوین به تو فرخنده باشد... _برشی از ترانه
صدای پای گل میاد! وا میشه چشم گلدون ابر بهاری میخونه شعر بلند بارون عید تو، عید من عید همه مبارک مهمونی بهاره بهارتون مبارک… _برشی از ترانه
عید اومده ،عید اومده بهاره شادی رو به خونمون میاره عید اومده، عید اومده بهاره هر چی از خدا میخوای برات هدیه بیاره دلای بی قرار ثانیه ها رو میشماره... بیا تا دعا کنیم دل خوشی از راه برسه دلامون وا کنیم که این روزا مقدسه هر کی آرزو داره...
شادی از تقویمم، بی تو رفت و بر نگشت انتظارت منو کشت، توی سالی که گذشت... _برشی از ترانه
نه هوای تازه و نه لباس نو میخوام هفت سین من تویی من فقط تورو میخوام دلم امشب از خدا جز تو هیچ چی نمیخواد کاش یکی ما دوتا رو باهم آشتی میداد... _برشی از ترانه
میشه از تَنهایی یِه پَرنده شد و پَرواز کرد
خنده داره نه؟ دلم تنگه حتی واسه اخلاقِ زهرِ مارتم الکی فکر میکردم قهرمانتم ولی از یه جا به بعد دیدم کنارت نیستم من سدِ راهتم! _برشی از ترانه
خوش به حالِ من که تو فالِ من چشایِ مشکیت افتاد حالتِ نگات زنگِ خنده هات دِلمو برده بر باد باغ گل زعفرونی گرونی آی گرونی... _برشی از ترانه
توی جاده تک و تنها یه مسافر توی شب ها! کوله بار غم رو دوشش صد هزار قصه تو گوشش نمیدونم که کجا بود نمیدونم که کجا رفت! رو تنش گرد مصیبت توی مرداب حقیقت طعم تلخ یه جدایی اونو با غم داده عادت! نمیدونم که کجا بود نمیدونم که...
وای اگر جای دگر دلبری آغاز کند به رقیبان نکند روی خوش ابراز کند وای اگر خاطره هارا ببرد از یادش برود ناز کند، ناز کند، ناز کند... برشی از ترانه /عرفان طهماسبی