متن بوی باران
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بوی باران
آرامشم بودی تو را گم کرده بودم
پلکی زدم، دیدم تویی بودونبودم
باران زد و عطر تو را پیچاند در شهر
فهمید باران، عاشق بوی تو بودم
از خاکها سربرکشیدم، غنچه کردم
شعر قشنگ نوبهاری را سرودم
بیبادبانم، در مسیر صخرههایم
تو ناخدایی کن به دریای وجودم
نام تو شد...
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
در دل جاده ی پاییزی، زیر سایه ی باران
لبخندها و آغوش های گرم، پناهی از طوفان
جهان در گرداب غم، اما دلی که شاد است
رنگ های پاییز بر قلب ها نقش می بندند
عشق، چون درختی ریشه دار در خاک زندگی
غم ها می رقصند زیر باران سرد،...
در حال بارگذاری...