متن حجت اله حبیبی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حجت اله حبیبی
کاش
چشمان تو
سر چشمه ی
ایمانم بود .
حجت اله حبیبی
آنقدر
ماهی
که
می گردد
جهان دور سرت .
حجت اله حبیبی
تا کی ،
تو به ساز این و آن
می رقصی
یک بار
به ساز دل شکسته ی خویش
برقص .
حجت اله حبیبی
رسم ما
دیدن و
دلبستن و
دل کندن شد .
حجت اله حبیبی
بیا
کنار پنجره ،
به زخم قاصدک،
نمک بپاش .
حجت اله حبیبی
صدای خنده ی تو
شهر را، به هم می ریخت
هوای باغ دو چشمت،
اگر چه بارانی است .
حجت اله حبیبی
شیرینی فرهاد
مرا
خواهد کشت
از بس
که
لطیفه گو شده
با زن ها .
آمدم
دیدار خود
امّا
کسی
خانه نبود .
حجت اله حبیبی
می خندم ،
به دنیایی
که
چیزی برای خنده ندارد .
حجت اله حبیبی
گریه
داغی است
بر دل
و
خنده مِهری بر لب .
حجت اله حبیبی
خنده ات را
می خرم
با اشک چشمم،
بی شمار
ای دل دیوانه
تا صبح پرستو ها
ببار .
حجت اله حبیبی
پاییز ،
می وزد
بهار ،
می ریزد .
حجت اله حبیبی
در فکرِ کوهم..
تخیلِ واقعی..
نه خیالِ خام..
وقتی با خنده شروع می کنی ،
بهار می شکفد در دل
اما
پاییز
طعم تازگی گریه ات را دارد.
حجت اله حبیبی