متن صبح
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات صبح
می شود در چشمان شیرین تو به خواب رفت،
و یک بیستون نقش بر طاق خیال زد،
و با نوایی تیشه فرهاد، صبح را چشم باز کرد...
ارس آرامی
صبح یعنی
تو بتابی و مرا زنده بخود گردانی
هر صبح
به استقبال چشم هایت می آیم
پنجره ی قلبت را می کوبم
و لحظه ی باشکوه افق چشم هایت را
به انتظار می نشینم
طلوع کن
که محتاجم
به یک مژه بر هم زدنت
مجید رفیع زاد
تو نبودی و صبح به دلداریِ ما آمده بود
گفتمش خاموش! بی او تا اطلاع ثانوی شب است
ارس آرامی
صبح است و دلم هوای یارم کرده
با چشم و لبش که او شکارم کرده
چشمش عسل و لبش مربا ، به به
با عشق خودش چنین مهارم کرده
هر طلوع صبح
فقط عشق تو
شیرین می کند
فنجان دلم را
چشم هایت دوباره باز کن با بوسه هام
ای دلیل خوب این دلدادگی صبحت بخیر!
من معطر می شوم با خنده هایت؛ تا ابد
سبز از گل باش، سبز از سادگی؛ صبحت بخیر!
🟩 شاعر: سیامک عشقعلی
صبح یعنی:که غمت دور شود؛ در یادم
صبح یعنی: که دلت شادشود،چون شادم
صبح یعنی: که سرایی ،غزلی،از دل و جان
صبح یعنی: که زَنی، دل به دریا؛ تو بمان
صبح یعنی: که پر احساس شوی، با غزلی
صبح یعنی: که شود، کامِ تو شیرین عسلی
صبح یعنی: که نگاهت،...
صبح و، تپش و، شورشِ احساس، چه زیباست!
بر میزِ عسل، دسته گُلِ یاس، چه زیباست!
وقتی که دلم، پُر شود از، قهوه ی چشمت،
در باغِ نگاهت، گلِ الماس، چه زیباست!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی( کتاب دل گویه های بانوی احساس)