متن عاشقانه خاص
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه خاص
بعضی چیز ها باید بشکنند
آیینه ای که موهای سپید ترا نشان می دهد
دستی که از تو عکس می گیرد و
دیوار های شهر را تماشایی می کند
و سر روشن فکری که ترا دیده است و
از حقوق زنان حرف می زند
بعضی چیز ها باید بریزند
اشک...
دوستت دارم هارا به روش های مختلف برایت ابراز میکنم...
گاهی با گفتن
گاهی با شانه زدن موهایت
با انداختن پتو روی بدن سردت هنگامی که ناخواسته از خستگی روی مبل به خواب رفته ای
با شاخه گلی غیر منتظره
با گرفتن دست هایت هنگام نگرانی
با نُت های گیتاری...
- خب بزار گوشی رو بزارم روی
کاناپه ی روبه رو
تا بتونی راحت تر منو ببینی،
منم کارمو انجام بدم.
+ ژاکاو داری چیکار میکنی؟
- دارم پیراهنتو اتو میکنم.
+ چرا؟ من که اونو گذاشتم بندازی لباس شویی.
- نه، وقتی اتو میزنم روی پیراهنت بخارش
با ذرات...
- دلم برای خط های گوشه ی لبات تنگ شده!
+ خط های گوشه ی لبام؟
- آره همونایی که موقع خنده، توی صورتت
درست کنج لبات پیداشون میشن : )💙🕊
دیالوگ رمان ژاکاو♥️🥀
نویسنده کاژین جهانگیری
- انقدر مرموز نباش دیگه، انگار
هرچقدر سعی میکنم نمی تونم بهت
نزدیک بشم یا بخندونمت!
+ من مرموز نیستم :)
- چرا هستی! میدونی گاهی وقتا انقدر
تو خودتی و نمی تونم بفهممت که از
خودم دلخور میشم، وقتایی که میبینی
بخاطر حالِ تو حال منم بد شده، خوب...
بیا عادلانه تقسیم کنیم
من می میرم تو تب کن
ارس آرامی
من می دانم که تو نیستی
می فهم که رفته ای
اصلا پذیرفتم که نبودی،حضورت توهم من بود
اما نمی دانم اینها را چطور به شعرهایم حالی کنم که وزن و ردیف و قافیه شان همه از تو بود
سازهای آبی -سولماز رضایی
من به چشمم گفته بودم عشق من را لو نده!
این روانی بی اجازه با تو صحبت می کند!!
ارس آرامی
بودن یا نبودن ،دیگر مسله این نیست
تو بودی ،هستی و خواهی ماند
در نبودت هم ،چنان بودنی نهفته است که گمانم این است:
\تو\ برای هستی سرمشق بودن می نویسی و بعد از آن هر زنده بودنی تکرار توست
سولماز رضایی
لطفی در حقم کن
کاری کن که باور کنم این حرف خیلی هم راست نیست ،این که می گویند :دور زمانه بدی شده ،آدمی به چشمهایش هم نمی تواند اعتماد کند
آخر \تو چشمهای منی \
سولماز رضایی
با تو حرف می زنم
و نمی دانم چقدر این حرفها در عالم خیال است و چه قدر در واقعیت
تو را تکه تکه کنار هم قرار می دهم
تو را ذره ذره میشکافم و آنها را کنار هم قرار می دهم
تا بتوانم به کشف تو نایل شوم
میدانم...
یک روز صبح به او گفتم
بشمر ٣ عاشقت شدم ،خندید گفت فقط تا سه شمردی ؟
بیشتر فکر کردم برای عاشقش شدن حتی تا سه هم نیاز نبود بشمرم ......
بعد آن دیگر إعداد به جای ما حرف می زدند
وقت رفتن نتوانستم چیزی بگویم
با انگشت دستانم ٣...
زمین می چرخد
جهان در چرخش است
و هر چرخشی را مداری لازم است
تو ناگزیری به چرخش در مدار از پیش تعیین شده هستی
جهان به ساز \من هستم \ می رقصد و می چرخد و سماع جلوه ای از دم \من به گرد تو می رقصم حیات \...
می دانی عشق درد دارد
عشق خیلی سنگین است
از بس سنگین است هم شانه ات را خم می کند هم قلبت را فشرده
و من خیلی درد دارم
سولماز رضایی