کسی جز من نمی داند قرارِ رفته یعنی چه ز بغض آسمان جویید که سارِ رفته یعنی چه زمین تشنه به خون من، کجا می دانداین کرکس برای عزت شیران شکار رفته یعنی چه شبیه صاحب مصرم که چوپانی مرا پس زد زلیخا خوب می داند وقارِ رفته یعنی چه...
عاشقی یعنی ، روزهای داشتن تو ️️️
کودتا کردم علیه ت بارها عاشقی کردی برایم سال ها تا که درگیرت شدم بهمن رسید انقلابی آمد و محدود شد دیدارها
عزیزِ لحظه های من دلم شانه های امن تو را میخواهد چه کنم دل است و کارش عاشقی عشق کاری کرده به هر بهانه ای هوای تو کند...
زودتر از اون که فکر کنی فصل جدایی میرسه ازت هوا رو میگیره اون که باهات هم نفسه زودتر از اون که فکر کنی میره و تنهات میزاره اون که خیال کرده بودی یه عالمه دوست داره زودتر از اون که شب بیاد ستاره هاتو میکشه اشک تو رو...
تو بگو دل! که به آهنگ دلت ساز کنم تو بگو عشق! که من عاشقی آغاز کنم تو بگو راز! که من بشکنم این قفل سکوت سرصبحت ! به تو ای محرم دل باز کنم️ ️️️
هوایش را داشته باش …..... دلم را می گویم ،..... قول می دهم برای تو باشد همه ی عاشقی اش .....️ ️️️
صبح را روی فرکانس چشمانش تنظیم کن و روی مدار عاشقی قطبهای دلت را به واژه ی دوستت دارم نرم کن ...
دانی که چیست حاصل انجام عاشقی جانانه را ببینی و جان را فدا کنی ️️️
اردیبهشت را باید لباس نو پوشید. ... پیراهنی گل دار از جنس بهار. .. از جنس شکوفه های گیلاس، ... با طعم توت فرنگی و عطر یاس. اردیبهشت را باید یاری برگزید ... از جنس برگ های سروِ ماندگار. اردیبهشت را باید بی دغدغه سر کرد. .. دوشی از شعف...
حیف است هوای پاییزی هدر شود بیا دست هایت را به من بده تا باهم در امتداد پاییز روی زرد و نارنجی برگ ها قدم بزنیم و همه ی شهر را مبتلا کنیم به عشق زحمت بارانش با خدا آمدنش با تو عاشقی و شعر و غزلَش با من!
اگر عاشقید ولی حالتان بد است مطمئن باشید دچارِ آدمِ اشتباهی شُده اید! این سهمِ شما از عشق نیست... عاشقی یعنی حالِ خوش؛ دو بالی که عشق به شما می دهد، می توانید از فرطِ عشق، تا آسمان اوج بگیرید، سختی را به جان بخرید تا در ادامه ی زندگی...
یکساعت عشق صد جهان بیش ارزد صد جان به فدای عاشقی باد ای جان ️️️
اگر هنوز عاشقی نکرده اید، در این برگریزانِ ﭘﺎﯾﯿﺰ، دست محبوبتان را بگیرید، و دور شوید از هیاهوی جهان ! خلوتی کنید ، به آغوش بِکِشیدَش ... تمام عاشقانه هایی که از بَر هستید را در گوشش نجوا کنید ... و بوسه بارانش کنید، این تندیس شیدایی را ... وقت...
عاشقی قسمت ما کرده فقط "آهش" را..
سرنوشت را باید از سر نوشت شاید این بار کمی بهتر نوشت عاشقی را غرقِ در باور نوشت غُصه ها را قِصه ای دیگر نوشت از کجا این باور آمد که گفت گر رَود سَر برنگردد سرنوشت گل بکاریم از دل گِل گُل بَرآریم در زمستان در بهاران زیرِ باران...
عزیزِ لحظه های من دلم شانه های امن را میخواهد چه کنم دل است و کارش عاشقی عشق کاری کرده به هر بهانه ای هوای را کند...
هوایش را داشته باش دلم را می گویم. قول می دهم برای تو باشد همه ی عاشقی اش ... ️️️
عاشقی دل می دهد؛ معشوقه ای دل می برد.... بُرد در بُرد استو من مشغول حسرت بُردنم...
عزیزِ لحظه های من دلم شانه های امن تو را میخواهد چه کنم دل است و کارش عاشقی عشق کاری کرده به هر بهانه ای هوای تو را کند...
میانِ چهارچوبِ... امنِ آغوشِ مردانه ات... می شود یک دلِ سیر... تمامِ را عاشقی کرد...
با خیالت زندگی می کنم و با خودت عاشقی کاش دو بار زاده می شدم ! یکی برای مردن در آغوش تو... یکی برای تماشای عاشقی کردنت !
مرد یعنی اردیبهشت، فصل بهار مرد یعنی زندگی در لاله زار مرد یعنی عاشقی، دلدادگی مرد یعنی راستی و سادگی مرد یعنی عاطفه، مهر و وفا