متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
بعد از تو،
جواب تمام دوستت دارم ها مرسی شد...
چه دعایی کنمت بهتر ازین...؟
که خدا پنجره ی باز اتاقت باشد
عشق محتاج نگاهت باشد
عقل لبریز زبانت باشد
و دلت وصل خدایت باشد
منت از خلقی برای لقمه ای نان می کشیم
دیگری نان میدهد ما ناز اینان می کشیم
چون توکل نیست کار ما به دست مردم است
خواجه ما را منتظر ما ناز دربان می کشیم!
حرف زیاد دارما
ولی هیچ کلمه ای پیدا نمیکنم که حال الانم رو توصیف کنه.
من خیلی دلتنگ تر از اونم که بخوام
با جمله « دلم برات تنگ شده » توصیفش کنم.
وقتی فکرشو میکنم دیگه نیستی
احساس خفگی بهم دست میده بد قلبمو به درد میاره
هیچوقت نفهمیدم...
اونقدر دوسش داشتم که
هرروز بارها به خدا میگفتم قربونت برم من
چه خوبه که آوردیش تو زندگیم
ولی با کارایی که باهام کرد
روم نمیشه ازش با خدا حرف بزنم
روم نمیشه بگم همه اون دوست داشتنا الکی بود
روم نمیشه بگم گول خوردم
فقط بغض میکنم بی صدا...
می دونی خیانت با آدم چیکار می کنه ؟
آروم تو خودت مچاله میشی
بدون سروصدا همه وجودت از هم میپاشه
تا آخرین لحظه زندگیت هم یادت نمیره
همش با خودت میگی مگه من چی کم داشتم ؟
مگه گناه من چی بود؟ اشتباهم کجا بود ؟
کاری باهات می...
عشق در لحظه پدید می آید، دوست داشتن در امتداد زمان.
این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.
عشق معیارها را درهم می ریزد،
دوست داشتن بر مبنای معیارها بنا می شود ...
حس خوبیه داشتن تو
تو همون معجزه ای هستی
که تو اوج خستگی وقتی بهت فکر میکنم
نسبت به همه چی دوباره امیدوارم میشم
همون حس خوبی که هر چی میشه میگم فدای سرم
یکیو دارم که حتی فکر کردن بهش برام آرامش بخشه
آرامشمه ، وجودمه
دل و جونم...
مرا آرام دوست بدار ..
میان نفس کشیدن های مدامت ...
میان مرمرین بلور نگاهت ...
و رهایم کن در خویش ...
تا حضور مقدس آرامش ...
که تب کند وجودم ..
از تداوم لبخندت ..
بر سایه سار شکوفه زار دستانم ...
مرا آرام دوست بدار ...
از هرم...
براے او ڪه دوستش داری
چند خطے بنویس
تا بداند قلبت تا همیشه
براے او مے تپد
و صداے گام هاے اوووو
نبض ضربان حضور توست
برایش از عشق بنویس
تا هیچ گاه
دل به غیر نسپارد
و عاشقانه روزے فریاد براورد
ڪه تو را تا همیشه دوستت دااااارد...!!!
فراموشم...
سهم من از مهتاب، خواب نیست، خاطرات شب هایی ست که در تردید، عشق به یقین می نشست، امید جوانه میزد، و باز دوباره دلدادگی می رویید. سهم من از مهتاب، خاطره ی نگاهی ست، که روزگاری تمام زندگانی من بود ...
اگه تونبودی عشق نمیشناختم کنارتوخوبم زندگیموساختم
عاشق کسی شدم که نمی دانست
برایش گریه کردم و ندید
و رهایش کردم بی آنکه بداند چقدر دل کندن از او سخت بود
ای عشق !
دَمی
بگذر
از این کوچه ی ما !؟
حجت اله حبیبی
به نام نامی عشق...
به نام جنون
به نام باران...
و بوی خوش سیب...
اگر بارها و بارها بِرانی ام...
دوباره به تو برمی گردم...
برمی گردم ...
و بیشتر از قبل دوستت خواهم داشت...
آن شب
خاطرم هست
شبی طول و دراز
شب یلدا که نه
شبی پر از دلتنگی
شبی از حسرت و آه
شب رویای رسیدن
به شبهای دگر
شب مستی
شب بی خوابی
شب راز و نیاز
شب مهتاب گرفتار
شب رسوایی عشق
شبی دور از نظر یار
شب در خود...