یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
بهار با گلهایشو سال نو با امید هایشاین عید با امیدهایشبر تو ای عزیز ترین مبارک...
دیگر خبر از سوز زمستانی نیستدر حسرت عطر یاس، گلدانی نیستآماده کنیم سبزه ها را کم کمتا عید من و تو وقت چندانی نیست...
شادی کنید،عیدآمده ، سال ١٤٠٠ است 🌷بارقص و آواز آمده ، سال ١٤٠٠ است 🌷دنیاشده ماتمکده ، اما یقین پیروزی ایرانیان ، درسال نو ١٠٠در ١٠٠ است 🌷🌹سال نو مبارک🌹...
صدای رد پاهایش بود که نغمه رسیدنش را سرمیداد مسیری طویل را آرام آرام طی میکرد اهسته اهسته گام بر میداشت نزدیک و نزدیک تر میشدهمگان مست عطرش شدند و ازجمالش درحیرت رفتند آن قدر مقتدرانه گام برمیداشت و راه می پیمود که درختان به احترامش از خواب زمستانی برخاستند و برای رفتن به استقبالش خود را به شکوفه های زیبا آراستند غنچه های گلزار لبخند زدند و لبخندهایشان گل شد کودکان شادوخوشحال برای گرفتن عیدی لحظه شماری میکردند مردم برای خرید لباس های نو روانه باز...
میخواهم ماهی تنک عیدهفت سین امسالت باشمبرایت لباس قرمزم را بپوشم ومیان اب برایت دلبری کنمو توهی هوایم را داشته باشیتا مبادا نفس کم بیاورم وجان دهم میان هفت سین عید امسالت.....
دیرگاهیست که افتاده ام از خویش به دورشاید این عید به دیدارِ خودم هم بروم…!...
به گمانم عید به دیدار خویش بروم.....
شب میرود، روشن ترین خورشید می آید آرامش و عطر درخت بید می آید دلواپسی، تردید، غم اینجا نخواهد ماند عید و طلوع و معجزه، امید می آید...
عید است و شادینه عید نوروزجشن مسیحاستنامش ،کریسمس آغوش مریم نوری مبین است بس می درخشد آن روح ماهشبلبل زشادیباصد ترانه برشاخه شاخه هی می زند پرفصل زمستانچه نوبهاری است دشت و دمن شدبا غنچه زیباشبنم به گلهاناز است و غلطان رویائی گشته است دنیای گلهاتن پوش روشن هرجا صفائی است ازسوز سردی آنجا نمایان صد لاله درباغ بر سبزه حالی است این لطف ورحمت ازآن الله است...
دلم گرفته دوباره برای بعضی هانمی رود ز سر من هوای بعضی ها به ماه گفت شبی ، آفتابگردانیبرو که پُر شدنی نیست جای بعضی ها چی ام؟ نوار سیاهی به روی قاب زمانپُر است حافظه ام از صدای بعضی ها غریب چون پسر نوح ، رانده از هر سونبود پشت سر من دعای بعضی ها شکوه مجلس شادی من نشد احدیمنی که کشته شدم در عزای بعضی ها درآغُل منِ چوپان عزا و عید یکی ستبه هر بهانه دلم شد فدای بعضی ها بهای فرش دلم چون فزون شود چه غمی ...
شب میرود ،روشن ترین خورشید می آید آرامش و عطر درخت بید می آید دلواپسی، تردید ،غم اینجا نخواهد ماند عید ،طلوع ،معجزه، امید می آید...
عید آمد همه شادندهمه با یک لباس نوهمه در سفره هفت سینپدر به کودکش میدهد عیدیدلاری سردمادر بر زلف دخترش میگذارد گلمیزند شانهمنم آن ماهی قرمزدر یک تُنگتَنگآبش شور است و سرددلم تنگ است از دوریآن ماهی سیاه کوچک دریایآزادیاشک گرم من در آبنمیبینید؟من از نگاه گربه ی همسایه میترسممن از نگاه گربه ی همسایه میترسمتقدیم به تمام کسانی که در نوروز امسال تنها سال نو را گرامی داشتند ......
عید تویی که هر سال آرامش را تحویلم میدهی عشق تویی که هر عید نو میشوی در من...
عید است، فصل نو آمدهولی من هنوز هم بی تودر گیر و دار زمستانم ولیهوایبودنتو رامی طلبم.........
عیدِ من، درست همان روزی بود،که فارغ از، هر چه درد و نیستی،با قلبی پُر از شورِ زندگی،و نگاهی پُر از امیدِ وصال،کنارَت نشستم؛و پیمان بستم، برای همیشگی ماندنِ این عشق.....من شک ندارم،درست در آن ثانیه،سال برایم نو شد ؛و فصل، بهار شد، بدونِ هیچ درنگی......
یلدا را میخواهم چکاروقتی تو نباشیچه یلدا باشدچه عید باشدچه عزاچه فرقی به حال من دارد؟!...
عید مندیدن رخسارِه یزیبای توست ...فطریه امبوسه زِ لبهای توست ......
تو عید جان قربانی و پیشت عاشقان قربانبکش در مطبخ خویشم که قربانم به جان تو...
عید هر کس آن مهی باشدکه او قربان اوست...
روز عرفه چه روزیستروز عرفه از اعیاد عظیم است اگر چه به اسم عید نامیده نشده و روزی است که حق تعالی بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود فراخوانده و سفره های جود و احسان خود را برای ایشان گسترانیده و شیطان در این روز خوار و حقیرتر و رانده تر، و در خشمناک ترین اوقات خواهد بود، و روایت شده که حضرت امام زین العابدین علیه السلام در روز عرفه صدای سائلی را که از مردم کمک می نمود شنید، و به او فرمود: وای بر تو آیا از غیر خدا سوال می کنی در این روز و حال آ...
چه فرقی می کند نوروز باشد فطر یا قربان؟تو را هرگاه می بینم برایم بی گمان عید است!...
عید است و عیدی میدهدآسمان به زمین بارانش رادرختان به طبیعتشکوفه هایشان راو من به تو ...جانم را ... ....
چرا نمی رقصی؟تاکسی پشت چراغ قرمز ایستاد. حاجی فیروزی از لابلای ماشین ها به طرف پیاده رو می رفت. زنی که با دختر کوچکش عقب تاکسی نشسته بودند رو به دخترش گفت: «حاجی فیروزو دیدی؟» دختر سرش را تکان داد یعنی دیده است. مردی که جلو نشسته بود گفت: «همین دیروز عید بودا، چشم به هم زدیم سال تموم شد.»راننده گفت: «یه چشم دیگه به هم بزنیم، به کلی تموم شده رفتیم.» دختر بچه پرسید: «کجا رفتیم؟» مادرش گفت: «هیچ جا... دارن شوخی می کنن.» راننده گفت: «آره عموجون، ...
عید خوب است ؛به شرطی ڪه…خنده ها ے تو مهمان اتاقم باشد ️...
عید یعنی تو آغوش شوی من لبخند ،،،️...
عید من همان لحظه ست؛که در آغوش تو می گذرد .......!!! عید من؛ یعنی تو باشی و آغوشت ...!!!️️️...
در علم نجوم باز تجدید شدهاین مرتبه هم دچار تردید شدهبانو بِگذَر از جلوی شیخ محلتا این که بر او حتم شود عید شده...
ماه من چهره برافروز که آمد شب عید عید بر چهره چون ماه تو میباید دیداسعدالله لک العید به شکرانه بیا که مرا دیدن رخسار تو عیدیست سعید...
شادند جهانیان به نوروز و به عیدعید من و نوروز من امروز تویی......
رمضان ماه پرفیض قرآن تمام می شودو شب قدر آغاز نزول قرآن روشنایی راهمان گشتهو عیدش وامدار عشقی خدایی است...
هلال عید می بینی و من پیوسته ابرویتمبارک باد بر تو عید و بر من دیدن رویت...
دل آدم از قهر با عزیزاش میگیره...دلش میخواد بهشون بگه لامصب بى خیال!تمومش کن دیگه.دنیا دو روزه بیا یه چاى بخوریم با هم دو تا کلمه حرف بزنیم.دو روزه عمر وقت این مسخره بازیا رو نمیده آقا جان...قهر چیه...؟کى میدونه فردا من باشم...تو باشى...ببینیم آفتاب در میاد،ماه قرص میشه،بارون میگیره، برف میاد، عید میشه وهزار تا چیز کوچولوى دیگه که تهش اسمش زندگیه..؟...
شب هجرانت ای دلبر! شب یلداست پنداریرخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری...
فروردین را همه دوست دارندبرای عیدی که در دل داردیا بهاری که با خودش به خانه آورده است.شاید همبرای فرزندانش که حال خوب دلشانحال جهان را خوب می کند....
شادی نیمه ی شعبان و غم دوری توشب عید است ولی سینه ما می سوزد...
عید من با غم دیدار"تو" آخر شد و بازسیزده رابا هوست سبزه بهم می بافم...
عید است و زمین تازه مسلمان شده استِ از برکت عشق، دلم گلستان شده استگر سیزده ی عید گره زنی سبزی رابخت تو بلند و درد درمان شده است...
دل ها همه از بهار شد سرد ای عیدشد سبزه ی آرزویمان زرد ای عیدامسال گرفته است حال دلمانلطفا برو سال بعد برگرد ای عید...
با اردیبهشت بیاتا به همه ثابت کنیاز میانه بهار، عید می شود …...
دلم یک عید قدیمی میخواهدیک عید واقعی که در آن ، تمام مردم شهربی وقفه شاد باشندنه کسی عزادار آخرین پرواز باشدنه بیم بیماری، تن شهر را بلرزاندعیدی که دنیای مارا قرنطینه نکند...
هر کسی عید و بهارش،فرق دارد با همهخنده های تو بهار و،دیدنت عید من است…...
دلبر جانمتو خودت عید منیحضور تو باارزشترین عیدی نوروز من استعیدت مبارک عشق ابدی من ....
نه هوای تازه و نه لباس نو میخوامهفت سین من تویی من فقط تورو میخوامدلم امشب از خدا جز تو هیچی نمیخوادکاش یکی ما دوتا رو با هم آشتی میدادشب عیدی آسمون وقتی که میبارهبیشتر از شبای پیش عطر قرآن دارهببین امشب قلبم مثل آینه روشنهآینه ی زلال من دیدنت عید منهسال نو یعنی تو وقتی از در تو میاینذر کردم امشب سفره چیدم که بیایشب عیدی آسمون وقتی که می بارهبیشتر از شبای پیش عطر قرآن دارهببین امشب قلبم مث آینه روشنهآینه ی زلال من، دیدنت...
فصل شکوفایی رویای زمین آمد کار دله عشاق سکه شد وسین محبت به سر سفره ی سین آمد سال نو مبارک...
چون نباشی تو چه عید است و چه نوروز مرا ...! ...
با آرزوى سالى سرشار از شادى ، عشق ، صلح و امنیت براى همه ى جهانیان ، نوروز تان مبارک...
تو بیایی همه ی ثانیه ها ، ساعت هااز همین روز ، همین لحظه ، همین دم عیدند...
حالِ من خوش نیست، دورِ خانه ام بی خود نگردبا خودت ای عید اگر "او" را نیاوردی، نیا......
سال جدید فرصتی دوباره برای ساختن خاطرات شیرین و لحظه های زیبای من و توستسال نو مبارک عشق من......
شادند جهانیان به نوروز و به عیدعید من و نوروز من امروز تویی ...سال نو مبارک...