متن غمگین عاشقانه

چَشم وا کردم و در یادِ مَنی از دیشب
چَشم خوابیده و یادِ تو نَخوابد هَرگز

اگر تپش‌های باران
صدای نفس های تو
نیست
پس چرا دلم می لرزد..‌‌

#رویا_سامانی

در را می گشایم

به کوچه نگاه می کنم

و

دوباره می بندم..

از پشت شیشه قطار
برای آخرین بار تماشایش کردم
فرصتی برای اشک ریختن نبود
تا بتوانم صورت همچو ماهش را
برای تمام عمر به خاطر بسپارم
قطار سوتی کشید و رفت
و روزهای خوب زندگی
با سوت قطار به پایان رسید

تو قشنگترین نداشته ی تمام عمرمی.

غـم هجر تـو را شبها نوشتم
گهی بـا تو گهـی تنهـا نوشتم
کمال همنشین در من اثر کرد
سرود عشـق دریـا را نوشتم

‌‌
اینطور نیست که ماندنی باشند؛
خاطره ها، گاه فراموش هم می‌شوند.
درست در خاطرم نیست از کی دوستم داشتی..
اما وقتی گفتی چشمانت سارق قلبم شده اند،
چند شب از فرط ترس دلدادگی خوابم نبرد.
درست یادم نیست چه زمان بی پروا دستانم را گرفتی!!!
قرار چهارم بود یا..........

سهم من از تو و دنیات.
فقط حسرت دیدارت بود.

قهریم
اما سایه هایمان بر دیوار
یکدیگر را در آغوش کشیده اند…

دلم بی تو..،
ندارد طاقت دلتنگیِ تکراری برگرد.

افسوس که بی تو،
انتظار جانم به لب آمد.

بی تو هر شب،
شده هم بستر من خواب و خیالت.

چگونه بفهمم دنیای تو را وقتی هم تلاطم دارد و هم سکوت
هم معرفت دارد و هم کراهت بی خردی
جزر ومد میشوی در دنیای عاشقی
بگذار راحت بگویم
نمی توانم همسفر تو باشم در جهان پیچیده تو
ترسم از غرق شدن در آن سوی ماورای داستان است

شب ها غرق میشم توی رویای تو...!

من خط خطی می‌شوم هر روز:
در سکوتِ نگاهم؛
در چروکِ چشم‌هایم...

پر رنج ترین لحظه ی دل دادن،
دل کندن از آن چشم سیاه توست.

زیر شلاق نگاه تو..،
بیچاره دل ماست که گرفتار و اسیر است.

تو را دریابم یا خودم را؟
منی که برای فراموشت، خودم را فراموش کردم🫠

کاش میشد یک دم بهانه کند،
دلت هوای دلم را

کاش وقتی به خانه برگشتم



کفش‌های تو پشت در باشد...

بهانه میکند تو را،
هوای خسته ی دلم.

تو در آغوش او و من در خیال تو

با من نبودی
و سال‌ها
بودنت را با خود دیدم،
در چینِ هر آینه،
در خوابِ هر پنجره،
در سکوتی که
شبیه لبخندت نمی‌شکست...

همیشه وقتی نمیدونم چیکار کنم
میگم عجله دارم